تجمل گرایی از دیدگاه اسلام word تجمل گرایی از دیدگاه اسلام word چکيده يكي از مهم ترين مشكلات ، د
مرجع ترجمه و نشر علوم مهندسی صنایع شامل مقالات ترجمه شده و فارسی، کتاب‌ها، نرم‌افزارها، پاورپوینت، پرسشنامه‌های استاندارد، معرفی کتاب‌های مدیریت و مهندسی صنایع، ...
تجمل گرایی از دیدگاه اسلام word تجمل گرایی از دیدگاه اسلام word چکيده يكي از مهم ترين مشكلات ، د
ساعت | بازدید : 74 | نویسنده : فایل کده | ( نظرات )
تجمل گرایی از دیدگاه اسلام  word

تجمل گرایی از دیدگاه اسلام word

چکيده

يكي از مهم ترين مشكلات ، در جوامع امروزي، مسأله تجمل گرايي است. تجمل به معناي آراستگي ظاهر و تجمل‌گرايي به معنايافراط و و زياده‌روي در آراستگي است. تجمل‏گرايي در ديدگاه عرف، به معنايروي‏آوري بيش از حد به ماديات و گردآوري اشيا و لوازم غيرضروري و دل‏بستن بهآنهاست، به گونه‏اي که اين عمل، به يک هدف براي انسان‏ها تبديل شود. اين نوعتجمل‏گرايي نه تنها سفارش نشده، بلکه به دليل پي‏آمدهاي ناخوشايند آن، نکوهش نيز شده است. البته زيبايي هاي مصنوعي وتجمل وخود آرايي مورد عنايت مخصوص قرآن کريم وروايات مذهبي است اما توجه بيش از اندازه به اين امر ممكن است باعث پيدايش عادات ناپسندي هم چون،غرور،غفلت از ياد خدا ،خود پسندي ، خود نمايي شود . وانسان با پرداختن به اين مسائل راه سعادت وتکامل را که هدف نهايي از خلقتش مي باشد از بين مي برد . از اين رو در جهت کمرنگ کردن اين مسأله بايد مقدماتي از قبيل عوامل تجمل گرايي، آثار فردي و اجتماعي تجمل گرايي،راهکار هاي جلوگيري از آن را بايد شناخت و آن ها را درمان کرد.

کلمات کليدي : تجمل گرايي ، تجمل و آراستگي ، اعتدال و ميانه روي،اسراف و تبذیر،اتراف، رفاه زدگی

 چکيده.. 1

مقدمه.. 5

فصل اول:کليات.. 6

بخش اول:طرح مساله.. 7

1-1 بيان مسئله :.. 7

1-2 سوال اصلي : نظر اسلام درباره تجمل گرايي چيست ؟.. 8

1-3 سوالات فرعي :.. 8

1-4 پيش فرض ها :.. 8

1-5 پيشينه تحقيق.. 8

1-6 پيشينه ي تجمل گرايي.. 9

1-7 ضرورت تحقيق.. 12

1-8 روش تحقيق.. 13

1-9 هدف تحقيق.. 14

1-10 موانعومشكلات.. 14

بخش دوم:مفهوم شناسي.. 14

1-11 تعريف واژگان مرتبط با تجمل گرايي.. 14

1-12 جمال:.. 14

1-13 زينت.. 16

1-14 تجمل گرايي در لغت و اصطلاح.. 17

1-15 افراط.. 18

1-16 حد.. 18

1-17 مفهوم شناسي اعتدال.. 19

الف) اعتدال در لغت :.. 19

ب) اعتدال در اصطلاح :.. 20

1-18 معني و مفهوم اسراف.. 23

1-19 فرق بين تجمل و تجمل گرايي.. 25

فصل دوم: جايگاه تجمل و تجمل گرايي از دیدگاه آیات قرآن و روایات 29

2-1 مفهوم آراستگي.. 30

2-2 جايگاه تجمل و آراستگي در قرآن و روایات.. 31

2-3 اعتدال و ميانه روي در آراستگي.. 39

2-4 تجمل گرايي در قرآن کريم.. 40

2-5 ويژگيهاي مترفين در قرآن:.. 46

2-6 نفي تجمل و رفاه زدگي در سيره پيامبر(ص).. 49

2-7 تجمل گرايي از منظر امام علي(ع).. 53

فصل سوم:معيارها و مصاديق تجمل گرايي.. 59

3-1 معیارها ومصاديق تجمل گرايي.. 60

3-2-1 تجمل گرايي در لباس و پوشاک.. 64

3-2-2تجمل گرايي در تهيه وسايل زندگي.. 66

3-2-3تجمل گرايي در تهيهي مسكن.. 68

3-2-4 تجمل گرايي در تهيه ي وسيله نقليّه:.. 71

3-2-5 تجمل گرايي در پذيرايي از مهمان.. 73

فصل چهارم :عوامل و زمينه هاي تجمل گرايي.. 77

4-1 جهل و ناداني.. 79

4-2 هواپرستي.. 79

4-3 فزوني ثروت و رفاه زدگي.. 82

4-4 احساس حقارت و خود کم بيني (احساس کمبود شخصيتي).. 85

4-5 خودنمايي و خودبرتربيني:.. 86

4-6 تقليد.. 86

4-7 فرهنگ جامعه و محيط.. 89

4-8 رهبران فكري و اجتماعي جامعه.. 91

4- 9 صدا و سيما و مطبوعات.. 95

4-10چشم و هم‌چشمي.. 98

4-11 تربيت خانوادگي.. 99

4-12 استعمار.. 100

4-13 وسواس.. 102

فصل پنجم:آثار و پي آمد هاي تجمل گرايي.. 104

5-1 آثار و پيامدهاي فردي.. 105

5-1-1 فراموشي ياد خدا.. 105

5-1-2 طغيان و سركشي.. 108

5-1-3 غفلت از ارزش ها.. 109

5-1-4 از بين رفتنآرامش واقعي.. 111

5-2 آثار و پي آمدهاي اجتماعي.. 113

5-2-1 مفاسد اخلاقي و رفتاري.. 113

5-2-2 وابستگياقتصادي.. 116

5-2-3 نابودي تمدن ها و فرهنگ ها.. 120

5-2-4 كاهش معنويت درجامعه.. 121

5-2-5 فاصله گرفتن از توده مردم.. 122

5-2-6 فقر و محروميت اجتماعي.. 123

فصل ششم: راههاي مبارزه با تجمل‌‌‌گرايي.. 127

6-1 تقويت باورهاي ايماني و ارزشهاي اخلاقي.. 128

6-2 استفاده از ظرفيت هاي ديني عمومي.. 131

6-3 پيروي از الگوي مصرف در اسلام.. 132

6-4 ترويج روحيه قناعت و صرفه جويي.. 134

6-5 ترويج فرهنگ ساده زيستي.. 139

6-6 افزايش آگاهيهاي عمومي و تبيين آثار سوء تجمل گرايي.. 142

6-7 الگوگيري از سخنان و رفتار پيشوايان ديني و بزرگان.. 143

6-8 برقراري عدالت اجتماعي.. 145

6-9 دوري خواص و رهبران فکري و اجتماعي جامعه از تجمل گرايي.. 146

6-10 احياء امر به معروف و نهي از منکر يا نظارت همگاني.. 147

6-11 اصل انفاق مازاد درآمد.. 152

نتيجه گيري.. 156

پيشنهادات.. 158

فهرست منابع.. 161

 مقدمه

آدمي براي ادامه زندگي از تامين يك سلسله نيازمنديها از قبيل غذا, مسكن, لباس و دیگر نیازهایش، ناگزير است و علاقه به اين امور در سرشت او به وديعه نهاده شده است و در دستورات اسلامي نيز در حد اعتدال به تهيه و تامين اين نيازمنديها ترغيب شده است.

مطالبي پيرامون استفاده از مسكن مناسب, لباس پاكيزه و مناسب شان و موقعيت افراد, همه گوياي عنايت شرع مقدس به برخورداري انسانها از نعمتهاي الهي مي باشد.

تجمل ، به معناي آراسته شدن و زينت دادن آمده است. اسلام به بهره مندي متعادل و متناسب با شرايط زمان و مکان از تجمل و زينت چه در معناي ظاهري و چه در معناي باطني بسيار سفارش کرده است و اولياء گرامياسلام، استفاده از آن را به پيروان خود اکيداً توصيه نموده اند. جامه زيبا پوشيدن، به مو شانه و روغن زدن، معطر بودن و خلاصه خود را آراستن در حال عبادتو در مواقع معاشرت با مردم، در مسجد يا در محيط خانواده، از مستحبات مؤکد و جزءبرنامه روزانه مسلمين است. اما ميزان و حدبكار گيري زينت و آراستگي نيز حائز اهميت است چرا كه اسلام جايز نمي داند كه مسلمانان در هيچزمينه دچار افراط و تفريط شوند . لذا در خصوص اين امر نيز حد اعتدال را انتخابنموده و آن را جزو لاينفكي براي رشد و تعالي انسان مي داند. اما ازنظرمکتبجاويداسلام،توجه مفرط به زينت و آراستگي و ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي که تجمل گرايي ناميده مي شود، به شدت نکوهيده شده است.

درچند سال اخيرساده زيستي، حداقل درابعاد ظاهري، كم وبيش جاي خود را به تجمل گرايي وتوجه به امورظاهري داده است. تغييرجهت فرهنگ خريد ومصرف خانواده ها به سمت تجمل گرايي، موضوع نگران كننده اي است. تجمل گرايي و رفاه زدگي و گرايش به ظواهر دنيوي ، غفلت از آراستگي هاي دروني و معنوي را به دنبال دارد و يکي از بزرگ ترين مواردي است که افراد خانواده را در اجتماع به کام فروبرده است . گو اينکه زندگي تجملي و پرزرق و برق نشان گر متمدن بودن مردم است .

انساني كه به تجملات عادت كرد نمي تواند سختي هاي راه خدا را تحمل كند, نمي­تواند همنشيني و معاشرت با مردم فقير و مستمند را شيوه اجتماعي خود قرار دهد, به ناچار بتدريج از توده مردم فاصله گرفته و نسبت به دردمندان و محرومان بي تفاوت خواهد شد.

بنابرايندلباختگينسبتبهاموردنياوزرقوبرقآن- کهدرقالبتجملگراييظاهرميشود- محکوماستنهبهرهگيريمعتدلوحسابشدهازنعمتهاياينجهان.

 فصل اول:کليات

 بخش اول:طرح مساله

بخش دوم:مفهوم شناسی

 بخش اول:طرح مساله

1-1 بيان مسئله :

مي توان فعاليت هاي زندگي انسان را به سه بخش ضروري، رفاهي و تجملي تقسيم کرد .در زندگي ضروري، انسان به دنبال تامين نيازهاي اوليه و ضروري است وتامين خوراک و پوشاک را سرلوحه فعاليت هاي اقتصادي روزانه خود قرار مي دهد.

اسلام نيز اين حد از تامين معيشت براي مردم در زندگي مشترک واجب مي داند. در زندگيرفاهي، انسان درصدد تامين رفاه بيشتر براي خانواده است و تلاش مي کند امور روزمرهخود را از حد ضرورت فراتر برده، خوراک و پوشاک و مسکن بهتر و بيشتري براي خانوادهخود فراهم نمايد. اين قبيل تلاش ها نيز در دستورات اسلامي ستوده شده و از آنها به«جهاد» تعبير شده است، يعني دراسلام زندگي بهتر همراه با رفاه بيشتر منع نشده است.

اما آنچه که جامعه را به سمت هلاکت نزديک مي ­کند زندگي تجملي است. مصداق روشن زندگي تجملي اسراف در مصرف است. اسلام همه راههايي را که ممکن است انسان، ثروت خود را در تهيه زندگي تجملي و سراسر اسراف و تبذير صرف کند، بسته است. مصارفي که اسلام مشروع و مباح ساخته، عبارت است از هزينه ها و مخارجي که انسان در تأمين يک زندگي متعارف و معمول، مصرف ميکند. اگر درامد او از تهيه اين نيازمنديهاي متعارف و معمولي اضافه بود، بايد آن را بر اساس توصيه اسلام، در راه تأمين مصالح جامعه و کمک به کساني که توان تأمين نيازمنديهاي زندگي را در سطح متوسط ندارند، مصرف کند که به تقوا نزديک تر است.

در اين پژوهش ضمن تبيين ماهيت تجمل گرايي و عوامل پيدايش آن ابعاد مختلف آن مورد بررسي علمي قرار مي گيرد .

اين پژوهش برآن است موضوع ياد شده را بر اساس نصوص معتبر ديني و با نگاهي نو و فراگير و منطبق بر نيازها و واقعيات زمانه مورد تحليل و بررسي قرار دهد . اميد است با الگو قرار دادن دستورات ديني و فرهنگ اسلامي جامعهاي به دور ازتجمل گرايي داشته باشيم.

1-2 سوال اصلي : نظر اسلام درباره تجمل گرايي چيست ؟

1-3 سوالات فرعي :

الف- تجمل گرايي چیست و مرز ميان تجمل منفی و تجمل مثبت چيست ؟

ب- عوامل و زمینه های گرايش به تجمل گرايي چيست ؟

ج- مصاديق تجمل گرايي چيست ؟

د- پي آمدهاي تجمل گرايي چيست ؟

ه- برنامه هاي دين اسلام براي مبارزه با تجمل گرايي چيست ؟

فرضيه: تجمل گرايي از ديدگاه اسلام ،مذموم است و از آن نهي شده است .

1-4 پيش فرض ها :

- آموزه هاي وحياني قرآن به عنوان راهنماي زندگي بشر، در بردارنده بهترين، آسان ترين، ساده ترين و کامل ترين شيوه زندگي است.

- انسان موجودي چند بعدي و چند کانوني است. اسلام نيز که دين جامع و کاملي است، بهتمام نيازهاي انسان توجه دارد.

1-5 پيشينه تحقيق

اين بحث از ديرباز ميان مسلمانان و انديشمندان اسلامي مطرح بوده است . پيشينه اين بحث در اسلام، به زمان پايه گذاري اسلام در مدينه بازمي گردد. قرآن کريم با تعبيرهاي گوناگون ،تجمل گرايي را نکوهيده و پيامبر اسلام (ص) نيز با پيروي از دستورهاي الهي، در ابلاغ اين پيام، کوشيده است . هم چنين ائمه معصومين(ع) همگان را از اسراف و تبذير برحذر داشته و انديشمندان ديني نيز مردم را از آلوده شدن به تجمل گرايي پرهيز داده اند.

در خصوص پژوهش در این موضوع، کتاب يا رساله اي جداگانه در مورد تجمل گرايي مشاهده نشد؛ هر چند انديشمندان مسلمان به صورت ضمني در لابه لاي بحث هاي ديگري هم چون اسراف، تبذير، زهد و ديگر بحث هاي اخلاقي به آن اشاره کرده اند.مفسران قرآن در ذیل آیات مربوطه کم و بیش به موضوع پرداخته اند.

تحقيق در مورد پديده ي اسراف و تبذير به ويژه از ديدگاه قرآن و حديث سابقه اي طولاني دارد و انديشمندان مسلمان به خصوص فقيهان ، ضمن مباحث فقهي خود و به پيروي از رهنمودها و سخنان رسيده از پيشوايان دين (عليهم السلام) به برخي از مباحث مربوط به اسراف و تبذير و در برخي موارد تجمل گرايي پرداخته اند ؛ ولي اولا مباحث ايشان با صبغه ي کاملا فقهي و بيشتر با رويکرد فردي نگاشته شده و به جنبه هاي اجتماعي و حکومتي موضوع توجه چنداني نشده.

افزون برآن، مي توان گفت چون مردم تا يکي دو قرن اخير ، رفاه نسبي و قابل توجهي نداشتند و بيشتر آنان در سطح متوسطي بودند ، تنها براي برآوردن نيازهاي ضروري و روزانه خود مي کوشيدند و جايي براي انديشيدن و پرداختن به تجمل ، باقي نمي ماند .

بايد دانست اين سخن بدان معنا نيست که وجود تجمل گرايي را به طور کلي نفي کنيم . در همين دوران­ها، گروه اندکي از افراد جامعه با توجه به قدرتي که در جامعه داشتند ، زندگي متفاوتي را براي خود تدارک مي­­ديدند . تجمل گرايي و اشرافي گري از عادت هاي اشراف و ثروتمندان به شمار مي آمد و فرهنگ کلي جامعه، آن را بسيار معمولي و عادي مي پنداشت . به همين دليل ، به بررسي اين موضوع ، نيازي احساس نمي شد.

بنابراين اين موضوع به صورت جامع و شامل کمتر مورد توجه انديشمندان و محققان اسلامي قرار گرفته است و کار در خور توجه و جامعي صورت نگرفته است و تحقيق بيشتري مي طلبد تا از رهگذر آن شناخت بيشتري به دست آيد و آثار و پيامدهاي آن براي مردم تذکر داده شود . از اين رو مناسب به نظر مي رسد که درباره ي اين پديده ي ناپسند با استفاده از آيات و روايات مربوطه ، به بررسي و تحقيق بپردازيم.

1-6 پيشينه ي تجمل گرايي

در زمان اقوام پيشينمانند قوم بني اسرائيل و فرعونيان تکاثر و زر اندوزي يک ارزش محسوب مي‌شد; چنان کهقرآن کريم درباره قارون و ارزشمند شدن ثروت و گنج‌هاي او در ميان قوم يهود و بنياسرائيل،آياتي بيان کرده است‌;[1] همچنين آيه 35 سوره زخرف‌، که دربارة ارزشدانستن زينت و تجمل از ناحيه قوم حضرت موسي (ع) است.

ولي در زمان رسول گرامي(ص)و در پی تلاش های بی دریغ آن حضرت برای نشر فرهنگ الهی و وحیانی قرآن،‌بهتدريج اشرافي گري و تجمل گرايي از جامعه مسلمانان کم رنگ شد و ضد ارزش شد،مسلمانان و مؤمنان در زمان پيامبر گرامي(ص)‌در پي نزول آيات قرآن کريم و راهنمايي‌هايآن حضرت‌، براي انفاق‌، احسان و نيکوکاري‌، زندگي زاهدانه‌، جهاد و مبارزه با کنز وزر اندوزي و به دست آوردن رضايت خداوند و کسب ثواب اخروي رقابت مي‌کردند.

بعد از رحلت پيامبر اکرم (ص)‌گرايش به تکاثر و تجمل گرايي کم کمرنگ ارزش به خود گرفت و قبح جمع آوري مال از راه‌هاي نامشروع ريخته شد وامور مذکور ارزش قلمداد شد.

پس از پيامبر (ص) و به­ويژه در عصر فتوحات و با استيلا بر بزرگترين شهرهاي آسيا، مردم عربستان خشک با رفاه زندگاني جديد و نعيم آن روزگار آشنا شدند. ايران با کاخ شاهنشاهي و طاق نماهاي زيبا و فرش­هاي گرانبها و آن‏همه آرايش و شکوه، در اختيار مسلمانان قرار گرفت. روش تقسيم بيت‏المال در زمان خليفه دوم، زمينه ساز چنين تحولي شد. رقابت بر سر دست يافتن به ثروت پديد آمد و تمامي جامعه را فرا گرفت. [2]

روي کار آمدن عثمان با روحيه اشرافي‏گري و تجمل‏طلبي، به اين دگرديسي سرعت داد. او بيش از ديگران به زندگي رفاهي روي کرد و به دنبالش بسياري از صحابه نيز به آن روي آوردند. مسعودي مختصري از معيشت عثمان و صحابه را چنين آورده است:

عثمان در مدينه خانه‏اي با سنگ و آهک ساخت و درهاي خانه را از چوب ساج گرفت وي در مدينه اموال و باغها و چشمه‏هاي بسيار داشت. بسياري از صحابه نيز خانه‏هايي بنا کردند از جمله زبير، خانه‏اي در بصره ساخت که تاکنون معروف است. در مصر وکوفه و اسکندريه نيز خانه‏هايي بنا نمود. موجودي زبير پس از مرگ پنجاه هزار دينار بود و هزار اسب و هزار غلام و کنيز داشت. طلحه در کوفه خانه‏اي ساخت که هم اکنون در محله کناسه به نام دارالطلحيين معروف است. از املاک عراق روزانه هزار دينار درآمد داشت. در ناحيه سراة بيش از اين درآمد داشت. عبدالرحمن بن عوف نيز خانه‏هاي وسيعي ساخت. در طويله او يکصد اسب بود و هزار شتر و ده هزار گوسفند. سعيد بن مسيب مي‏گويد؛ وقتي زيد بن ثابت مرد چندان طلا و نقره به جا گذاشته بود که آن را با تبر مي‏شکستند.[3]

مالك بن عوف، سرور و فرمانده قبيله هوازن، لباس‏هاي بلند مي‏پوشيد و با تكبر و غرور راه مي‏رفت.[4] اين نوع پوشش نشانه شرافت و بزرگي بود.

ابن خلدون نيز با اذعان به اين تحول، با اين بيان که از مال حلال بوده، آنرا توجيه مي­کند.[5] به هر صورت گرايش صحابه و ديگر مسلمانان به زندگي رفاهي با طبع آسوده خواه انساني سازگارتر افتاد و مسلمانان روز به روز در آن فرو رفتند. آمدن امام علي(ع) و مبارزه پيگير آن حضرت براي ايجاد اعتدال در جامعه اسلامي و توجه دادن مسلمانان به حقيقت زندگي نيز کارگر نيفتاد. بلکه بر شمار دشمنانش افزود. چون آنان که ثروت و مکنتي يافته بودند به هيچ طريقي حاضر به بازگشت نبودند. و امام بي‏آنکه توفيقي آشکار يابد به شهادت رسيد.

در جمهوري اسلامي ايران نيز، قبل از پيروزي انقلاباسلامي، نظامي بر سر كار بود كه عناصر اصلي آن را تمايل به برتري جويي، جاه طلبي وكسب منزلت از طريق نمايش ثروت و قدرت، مصرف گرايي، تجمل گرايي و ... تشكيل مي دادكه علت اصلي آن در نظام نابرابر جامعه و تفاوت طبقاتي زياد بود. زندگي شاه ودرباريان و وجود كاخهاي افسانه اي شاهانه و تجمل گرايي به همراه رفاه طبقه اي خاصدر مقابل فقر توده عظيم ملت، فاصله اي در جامعه ايجاد كرده بود كه تباهي و فسادنتيجه طبيعي آن بود.

با پيروزي انقلاب اسلامي و دگرگوني ارزشها، نظام ارزشيجديد بر پايه عناصر مهمي همچون عدالت اجتماعي و مبارزه با بي عدالتي ونابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي و مبارزه با استبداد داخلي و استعمار و وابستگيخارجي شكل گرفت. [6]

امام خميني (ره) كه خود طعم ظلم و ستم و نابرابري را مانند اكثر افراد ملت دردوران ستم شاهي پهلوي چشيده بود براساس خودسازي دروني و مباني ارزشي ديني، همانزندگي سراسر ساده و به دور از هرگونه تجمل گرايي و رفاه زدگي را ادامه داد و مردم وديگر مسئولان و دست اندركاران نظام را نيز به سادگي و دوري از تجمل گرايي فراخواند.

بعد از پايان جنگ تحميليهشت ساله و رحلت جانگداز حضرت امام، دشمن تلاش كرد تا از راه تهاجم فرهنگي و ايجادوابستگي از طريق مصرف گرايي و تجمل گرايي وارد شود كه با روي كارآمدن دولت جديد وتغيير سياستها و اجرايتعديل اقتصادي كه در واقع روند توسعه اقتصادي در پيش گرفتهشد، سرمايه از اهميت زيادي برخوردار گرديد و ملاك ارزيابيها، معيارهاي اقتصادي ومادي گشت و در نتيجه اندك اندك شاهد تغيير ارزشها ـ هم در وسعت و هم در عمق ـ و بازگشت بهارزشهاي منفي در دوران طاغوت بوديم.

در اين شرايط ثروتمندان فرصت خودنمايي پيداكردند و جهت كسب احترام، ثروت خود را براساس مقياسهاي ظاهري به نمايش گذاشتند. دركنار اين نمايش ثروت، دولت بعد از جنگ نيز خود جريان تشديد كننده ديگري ـ حركتاهرمهاي نيازآفرين و تمايل به سوي تجمل گرايي و رفاه زدگي با شعار مانور تجمل ـوارد نمود كه اين امر خود به مسير باارزش شدن ثروت منتهي گرديد.[7]

اينک با توجه به اين پيشينه و نياز جامعه امروزي به کنکاش در اين مسأله ، به بررسي تجمل گرايي از ديدگاه دين مبين اسلام خواهيم پرداخت.

1-7 ضرورت تحقيق

يکي از آفت هاي مهمي که جامعه اسلامي ما را تهديد مي کند، تجمل گرايي و رفاه زدگي و گرايش افراطي به ظواهر دنيوي است که غفلت از آراستگي هاي دروني و معنوي را به دنبال دارد.

گروههاي اجتماعي پايين هم گاه دست به تجمل گرايي مي زنند و ازسبد غذايي يا بهداشتي خود مي کاهند. تا بتوانند خريدها و رفتارهاي تجمل گرايانه انجام دهند، اما اوج تجمل گرايي را در اقشار بالا و پردرآمد جامعه مي توان ديد؛ مساحت، متراژ و نوع دکوراسيون منازل که متناسب با نيازها نيست، استفاده از اتومبيلهاي آخرين مدل و گرانقيمت خارجي، تعويض سالانه سرويسهاي زيورآلات و دکورها در برخي از خانوادهها، مصرف پوششهاي فخرفروشانه و گران و برپايي جشنها و مجالس بسيار پرهزينه از مصاديق واضح تجمل گرايي است.

بارزترين آثارتجمل گرايي را در سخت تر شدن شرايط زندگي مشترک و پرهيز جوانان ازازدواج به دليل همين شرايط مشکل مي توان ديد.

از سوي ديگر رواج تجمل گرايي بيانگر اين است که در حالي که بسياري از اقشار جامعه در رفع نيازهاي ابتدايي درماني و معيشتي ناتوانند، اقشار پردرآمدتر به راحتي حاضرند چند صد برابر اين هزينه ها را صرف کالاهايي کنند که کارايي چنداني جز نشانه سبقت از طبقه اي به طبقه ديگر ندارد.

ريخت و پاش بي‌مورد، خرج کردن‌هاي بي‌برنامه، چشم‌ و هم‌ چشمي‌ها،تجمل‌گرايي و بالاخره بي‌توجهي به قناعت، اگر نگوييم يک بيماري روحي و رواني است،به طور قطع يک بيماري اجتماعي است که از يک سو معنويت را در افراد مي‌خشکاند و ازسوي ديگر، مي‌تواند به يک معضل براي جامعه تبديل شود، خصوصاً زماني که به عنوان يکفرهنگ معقول و يک هنجار اجتماعي مورد پذيرش قرار بگيرد.

نمي‌توان اين نکته را منکر شد که فرهنگ تجمل‌گراييپايه‌هاي زندگي بسياري از خانواده‌ها را در جامعة ما مي‌لرزاند و از آنجا که بسيارياز آنچه مصداق بارز تجمل گرايي به حساب مي‌آيد، صورت نوعي ضرورت زندگي و استفاده معمولي از مواهب طبيعي را به خود گرفته، بيم آن مي‌رود که افراد براي به دست آوردناين «ضرورت» و رسيدن به اين «مواهب طبيعي» انجام دادن هرکار و چيدن هر تمهيدي رامباح بدانند. در همين نقطه است که تجمل گرايي شکل يک فرهنگ پذيرفته شده به خودمي‌گيرد. امـروزه اثـر مـسـتقيم روحيه تجمل گرايي بر واردات كالاهاي مصرفي لوكس و پيروي از مدهاي گـونـاگوني كه حجم انبوهي از فرهنگ و ارزشهاي غربي را يدك مي كشند، بر كسي پوشيده نيست.

ورود در بازار رقابت تجمل گرايي، گناهاني چون: غرور، حسد، كينه توزي، شهوت پرستي و بي عفتي را به دنبال خواهد داشت. يك دسته به خاطر سرمايه و امكانات فراوان به شهوت راني پرداخته و به قول خودشان از هر چمني گلي را برمي دارند و عده اي كثير از انسان هاي فقير و بي بضاعت، به خاطر اينكه در بازار تجمل گرايي و رقابت از قافله رفاه طلب، عقب نمانند، شرف و حيثيت خويش را حراج نموده و به خودفروشي روي مي آورند. اين فاجعه، هنگامي گسترش مي يابد که بدانيم پديده چند شغلي کارمندان در ايران از رهگذار فرهنگ تجمل گرايي شکل گرفته است، زيرا اغلب حقوق بگيران، ناتوان از ادامه اين مسابقه اند و براي باقي ماندن در اين چرخه مي بايست کار و تلاش بيشتري را از خود به نمايش بگذارند.

بر همه دست اندرکاران تبليغات ، برنامهريزيها واداره کنندگان جامعه و خانواده ها فرض است که دقيقا واز روي احساس مسؤوليتروي اين مقوله بينديشند و براي حل آن ، برنامه ريزي کنند.

1-8 روش تحقيق

روش هر تحقيق بايد متناسب با موضوع و داده هاي آن باشد تا هم قابليت نظم بخشيدن و انسجام بحث را داشته باشد و هم شايستگي تجزيه و تحليل آن موضوع را . از اين رو در اين تحقيق با استفاده از متون و منابع ديني پديده تجمل گرايي مورد بررسي قرار مي گيرد که هم جنبه توصيفي دارد و هم تحليلي . بنابراين روش تحقيق در اين تحقيق توصيفي و تحليلي است .

1-9 هدف تحقيق

هدف اين پژوهش، بررسي علمي در زمينه ابعاد مختلف تجمل گرايي و تبيين ماهيت و شناخت عوامل پيدايش آن است و هم چنين شناخت آثار و پيامدهاي منفي آن در جامعه و يافتن راههاي مناسب براي پيشگيري و درمان اين بيماري است. اين پژوهش با ذکر نکاتي از آثار منفي تجمل در اسلام و جامعه‏و... به بررسي آنپرداخته تا گوشه‏اي از راههاي تهاجم فرهنگي‏دشمن را نشان دهد و ضمن آگاهي دادن ازعواقب سوء تجمل گرايي وزيان‏هاي جبران‏ناپذير يا صعب العلاج آن، توجه خردمندانجامعه رابه نيرنگ‏هاي جديد دشمن جلب کند و ضمن ياد آوري توجه اسلام به‏زندگي دنياييمسلمانان به ياد آورد که دنيا محل زندگي موقت ‏مي‏باشد. خوشي‏هاي آن موقت و گذرا استو آنچه زندگي واقعي تلقي ‏مي‏شود، زندگي ابدي، راحت و هميشگي آخرت مي‏باشدو در نهايت رسيدن به اين نتيجه که راه برون رفت از تجملات استفاده ي درست از نعمت هاي خداوند است .

1-10 موانعومشكلات

كمبودمنابعيكهمتأسفانهراجعبهموضوع تجمل گراييوجوددارد؛زيرابعنوانيكمفهوماخلاقينسبتبهبقيه مفاهيماخلاقيكمتربهآنپرداختهشدهاست.

بخش دوم:مفهوم شناسي

1-11 تعريف واژگان مرتبط با تجمل گرايي

چون درک مفهوم تجمل و تجمل گرايي بدون در نظرگرفتن مفاهيم مترادف با آن ممکن نيست، اشاره اي کوتاه به اين مفاهيم و شيوه کاربرد آن در قرآن کريم ضروري است. اينک به برخي از آن ها مي پردازيم .

1-12 جمال:

جمال‌ نزد اهل‌ لغت‌ به‌ معناي‌ حُسن‌ وزیبایی در فعل و آفرینش است‌ [8]. راغب معتقد است كه جمال بمعني زيبائي بسيار است .[9]به‌ گفته‌ طريحي‌ نيز جمال‌ هم‌ بر صورتها هم‌ بر معاني‌ اطلاق‌ مي‌شود[10].

خداوند نيز در قرآن ،جمال را در هردو معنا به کار برده است. خداوند مي فرمايد: وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ [11] ؛شما را در چهار پايان آنگاه كه از چراگاه بر ميگردانيد و آنگاه كه بچراگاه ميفرستيد زيبائي و خوش منظري هست.

جمال در اين آيه به معناي زينت و حسن منظر است. [12]

درباره زيبايي فعل و کار،نيز مي توان به اين آيه اشاره کرد: قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبرٌْ جَمِيل. [13]؛ گفت: «هوسهاي نفساني شما اين كار را برايتان آراسته! من صبري نيکو(و شكيبايي خالي از ناسپاسي) خواهم داشت‏.

در اين آيه ،صبر به جميل وصف شده است.تعبير «صبر جميل» نيز از زيبايي درون و باطن انسان حکايت مي کند. هم چنين خداي متعال فرموده است : وَ إِنَّ السَّاعَةَ لاََتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الجَْمِيل.[14]

در اين آيه ،خداوند به پيامبرش (ص) دستور مي دهد که در برابر لجاجت، ناداني ها،تعصب ها و مخالفت هاي سرسختانه ي کافران ،ملايمت و محبت نشان دهد و با چشم پوشي از گناهان شان ، آنان را ببخشايد؛ بخشايشي زيبا. [15] افزون برآن مي فرمايد: يَأَيهَُّا النَّبي‏ُّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَينْ‏َ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلا[16]؛ اي پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‏خواهيد بياييد با هديه‏اي شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نيكويي رها سازم!

در اين آيه ،تسريح به معناي رها کردن و سراح جميل به معناي رها کردن بدون درگيري و دشمني است.

1-13 زينت

زينت؛ يعني آرايش و آن چه بدان آرايند. [17]و به معناي هر امر زيبايي است كه وقتي منضم به چيزي شود، جمالي به او مي‏بخشد به طوري كه رغبت هر كسي را به سوي آن جلب مي‏كند.[18] خليل بن احمد«زين» را نقيض «شين» دانسته و در تعريفزينت مي گويد:

«الزين نقيض الشين ... الزينه ، جامع لکل ما يتزين به» [19]

زيبايي نقيض زشتي است ... وزينت به هر چيزي که به واسطه آن، آراستگي صورتگيرد اطلاق مي شود.

زينت در كوتاه سخن بر سه گونه است:

1- زينت و آرايش نفساني مانند علم و اعتقادات نيكو (باورهاي درست).

2- زينت بدني مثل نيرومندي و بلندي قامت.

3- زينت خارجي يعني به وسيله چيزي جدا از انسان مثل مال و مقام.[20]

در قرآن اين واژه و مشتق هاي آن در آيات بسياري به کار رفته است . زينت در دو معناي زينت مادي و ظاهري و ديگري ،زينت معنوي و باطني به کار رفته است . خداوند در آيه زير ، زينت را در معناي مادي و ظاهري آن به کار برده است : «يَابَني ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكمُ‏ْ عِندَ كلُ‏ِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُواْ وَ اشرَْبُواْ وَ لَا تُسرِْفُواْ إِنَّهُ لَا يحُِبُّ الْمُسرِْفِينَ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ [21]« اي فرزندان آدم زينت را هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد ، ولي اسراف نکنيد ؛ زيرا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد . بگو چه کسي زينت هاي الهي را که براي بندگان خود آفريده ، حرام کرده است ؟

جمله « خُذُواْ زِينَتَكمُ‏ْ عِندَ كلُ‏ِّ مَسْجِدٍ » هم اشاره به زينت هاي ظاهري و جسماني مانند : پوشيدن لباس هاي مرتب و پاک ، شانه زدن موها و به کار بردن عطر است و هم زينت هاي معنوي ؛ يعني صفات انساني ، ملکات اخلاقي و اخلاص را در بر مي گيرد . اشاره بعضي روايت هاي اسلامي به لباس خوب ويا شانه کردن موها يا سخن گفتن از مراسم عيد و نماز جمعه، دليل برانحصار نيست، بلکه هدف آن، بيان مصداق هاي روشن است . هم چنين در بعضي روايت هاي ديگر ، زينت به رهبران شايسته ، تفسير شده است که بر گستردگي مفهوم آيه دلالت دارد و همه زينت هاي ظاهري و باطني را در برمي­گيرد .[22]

خداوند در آيه ديگري مي فرمايد : وَ قَالَ مُوسي‏ رَبَّنَا إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوَالًا في الحَْيَوةِ الدُّنْيَا[23]و موسي گفت: خدايا تو فرعون و اطرافيانش را زنت و اموالي سرشار در زندگي دنيا داده اي.

در اين آيه ، زينت در معناي مادي و ظاهري آن به کار رفته است . آيات ديگري نيز درقرآن کريم ، زينت را در معناي ظاهري و مادي آن به کار برده اند . [24] دسته ي دوم آياتي است که زينت در آن ها به معناي زينت معنوي و باطني به کار رفته است . براي نمونه ، خداوند در قرآن مي فرمايد : وَ لَاكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْايمَانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكم[25] اي مؤمنان خداوند ايمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دلتان بياراست . خداوند در اين آيه ، زينت دادن و آراستن معنوي ايمان در قلب هاي مؤمنان را به ذات مقدس خود نسبت داده است . خداوند ، اين نعمت را براي بندگان خوب و شايسته قرار داده است ؛ يعني ايمان را محبوب دل آنان ساخته و به زيبايي ، زينت داده است .[26] هر چند که در مواردي که بيان شده است جنبه زينت ظاهري کم تر توجه شده و به زينت و آراستگي تکويني اشاره مي شود ولي مواردي نيز در قرآن به زينت ها و آراستگي هاي ظاهري توجه دارد.

1-14 تجمل گرايي در لغت و اصطلاح

تجمل گرايي، اصطلاحي است مرکب از دو واژه «تجمل» و «گرايي»؛ تجمّل به معناي زيور بستن، آذين کردن، خودآراستن، مال و وسايل گرانبها داشتن،خودآرايي، جاه و جلال، خدم و حشم و ... آمده است.[27] بنابراين تجمل در لغت به معناي خود را زينت‌دادن و آراستن است و به صورت اسمي به معناي وسايل آرايش و آن‌چه موجب نشان دادن شأن و شكوه باشد، به کار مي­رود. [28]استاد شهيد مطهري نيز در معناي تجمل قائل است که تجمل همان خود را زيبا کردن استو حديثي داريم که «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال» [29]خداوند زيباست وزيبايي را دوست دارد.

و گرايي به معناي «آهنگ کردن، ميل و رغبت کردن».[30] باتوجه به اين تعبيرها، تجمل‏گرايي به معناي رغبت کردن به تجملات وتوجه به ظواهرزندگي است. مي توان گفت توجه مفرط به ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي، تجمل گرايي ناميده مي شود که ريشه در اسراف دارد که براي روشن شدن مطلب به توضيح اين مفاهيم مي پردازيم.

1-15 افراط

راغب اصفهاني مي گويد : فرط به معني تقدم و جلو افتادن است و افراط عبارت است از زياده روي کردن در جلو افتادن و تفريط کوتاهي کردن است .[31]

در فرهنگ معين آمده است فرط: گذشتن از حد، تجاوز کردن، پيش دستي کردن.[32]

نتيجه ي افراط و زياده روي در اموري که اسلام سفارش به اعتدال و ميانه روي نموده است، خروج از مرز اعتدال بوده و همواره به صورت صفت منفي به کار مي رود.

1-16 حد

حد عبارت است از مانع بين دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيري مي نمايد. [33] به تصريح راغب علت تسميه حدّ زنا و حدّ خمر آنست كه مرتكب را از ارتكاب جديد باز ميدارد و نيز ديگران را از ارتكاب آن منع ميكند. [34] خداوند در قرآن مي فرمايد: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها [35]؛ آنهاست مرزهاي خدا پس بآنها نزديك نشويد. »

مراد از حدود اللّه احكام خداست اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد بمحرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد .

حد در مورد مصارف شخصي ، امري است بسته به اعتبار عرفي و بر همين اساس وضعيت افراد نسبت به هم در اين مورد متفاوت است ؛ به عبارت ديگر حد مجازي که عرف اجتماعي براي مصارف شخصي و خانواده تعيين مي کند، بلکه به اندازه ي تفاوت هاي مالي و موقعيت هاي اجتماعي افراد متفاوت است و لذا ممکن است مصرف مقدار معيني از مال ، در يک مورد از شخصي اسراف باشد ؛ در حالي که مصرف همان مقدار در آن مورد ، براي شخص ديگري که از وضع مالي و موقعيت اجتماعي بالاتري برخوردار است ،اسراف نباشد . حضرت صادق (ع) در حديثي فرمودند: «رُبَّ فَقِيرٍ أَسْرَفُ مِنْ غَنِيٍّ فَقُلْتُ كَيْفَ يَكُونُ الْفَقِيرُ أَسْرَفَ مِنَ الْغَنِيِّ فَقَالَ إِنَّ الْغَنِيَّ يُنْفِقُ مِمَّا أُوتِيَ وَ الْفَقِيرَ يُنْفِقُ مِنْ غَيْرِ مَا أُوتِيَ[36]؛ چه بسا فقيري که اسراف پيشه تر از ثروتمند است . عرض شد : چگونه ؟ حضرت فرمودند : ثروتمند از آنچه دارد ، خرج مي کند و فقير بدون تمکن مالي اضافه بر شأن خود انفاق مي نمايد . »

اما قانون شرعي و يا حدي که براساس موازين عقلي تعيين و تحديد مي شود ، درهر شرايط و در مورد هر شخصي يک نواخت و ثابت است و با اختلاف حال و شرايط زماني و اجتماعي مصرف کننده تفاوت پيدا نمي کنند ؛ بدين معنا که خرج مال در راه گناه به هر اندازه و ازهر کس در همه ي زمان ها و مکان ها ، اسراف و حرام است ؛همچنان که اتلاف و ضايع کردن ثروت به هر مقدار و با هر موقعيت اقتصادي و اجتماعي ، مصداقي از اسراف خواهد بود .

1-17 مفهوم شناسي اعتدال

الف) اعتدال در لغت :

اعتدال از ماده عدل مصدر باب افتعال، به معناي ميانه و ميانه روي است .برابر گزارش اهل لغت : تساوي ، برابري ، بر وسط ماندن راه . و از نظر کمي و کيفي دچار افراط و تفريط نشدن است. [37]

ابن فارس مي گويد : «يوم معتدل : اذا تساوي حالا حره و برده.[38] روز معتدل ، روزي است که سرما و گرمايش برابر باشد (نه سرد باشد و نه گرم ، بينابين ). »

اعتدال گرايي به حالتي گفته مي شود كه در آن دو طرف از لحاظ كميت و يا كيفيت در سازگاري و تناسب باشد.[39] بنابراين مي توان گفت كه اعتدال به معناي تناسب است. همين حالت تناسب است كه مقتضاي استقامت، قوام پيدا كردن و موزون شدن ميان چيزها مي شود. بنابراين هنگامي كه از اعتدال سخن به ميان مي آيد مقصود آن است كه تناسب در آن رعايت شود كه لازمه مراعات چنين تناسبي استقامت و قوام يافتن چيزها مي شود.

زبيدي مي گويد : « الاعتدال توسط بين حالين في کم او کيف؛[40] اعتدال متوسط بين دو حال در کميت و کيفيت است .»در لغت نامه ي دهخدا هم به همين معني آمده است . [41]در فرهنگ معين آمده است : « اعتدال راست شدن ، ميانه حال گشتن ، برابر شدن ، راستي ، ميانه روي. »[42] «اعتدل استقام، توسط بين حالين»[43]؛اعتدال :يعني مستقيم و راست شد ، متوسط بودن بين دو حالت . »بنابراين اعتدال به معناي ميانه ، ميانه روي ، ميان حال شدن ، راست گرديدن است و از مجموع اين معاني استفاده مي شود که اصل آن ميانه و ميانه روي است و باقي معاني اعتدال به همين ميانه روي برمي گردد.

در مقابل، انحراف از اعتدال و گرايش به فزون تر، «افراط» يا «اسراف» و گرايش به كمتر «تفريط» خوانده مي شود.

ب) اعتدال در اصطلاح :

اعتدال در قرآن کريم به معناي «صراط مستقيم» خداوند است . انسان معتدل از نظر قرآن کريم کسي است که ايمان به توحيد و نبوت و معاد داشته باشد و اوامر الهي را بدون غلو تقصير انجام دهد . خداوند مي فرمايد: « أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَني ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُوني هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيم ؛[44]آيا با شما عهد نکردم اي فرزندان آدم که شيطان را نپرستيد که او براي شما دشمن آشکاري است و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است . » و نيز مي فرمايد : « وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيل [45]؛ کسيکه کفر را به جاي ايمان بپذيرد ، راه ميانه را گم کرده است . »

از جمع اين دو آيه ي شريفه ، به خصوص آيه ي اخير، استفاده مي شود که کفرورزي پس از ايمان، منحرف شدن از طريق درست و گرايش به راه ناصواب است و ايمان به آيات الهي و احکام دين ، طريق درست و راه اعتدال است . [46]

در قرآن براي بيان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است. البته واژگاني چون وسط و سواء و حنيف نيز به اين معنا به كار رفته است؛ ولي بيشترين كاربرد در مفهوم و اصطلاح پيش گفته را مي توان در واژه قصد و اقتصاد يافت. از اين روست كه در روايات اسلامي به پيروي از قرآن از واژه قصد براي بيان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.[47] به طور كلي، واژه «اقتصاد» در لغت عرب، مفهوم عامياست كه در تمام حركات و سكنات انسان مي تواند جريان داشته باشد و در همه مراحلزندگي، حتي در عبادت و انفاق [48] مطلوب و پسنديده است.[49] همچنين ،درآياتقرآنيبرايبيانمفهوماعتدالوميانهرويدرمصرف،واژهقوامبهکاررفتهاست. قرآنبيانميکندکهمومنونيزامتاسلامي،امتياستکهبراعتدالوقوامميباشد. [50]

حضرت امير در بيان توضيحي در خصوص چيستي مسير اعتدال و طريق وسطي مي فرمايند: «الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَي هِيَ الْجَادَّة ؛ انحراف به چپ و راست گمراهي و ضلالت است. راه مستقيم و ميانه، جاده حق است ». [51]

از حضرت امام حسن عسکري (ع) در تفسير ايه شريفه « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم »[52] نقل شده که فرمود : « أَدِمْ لَنَا تَوْفِيقَكَ الَّذِي بِهِ أَطَعْنَاكَ فِي مَاضِي أَيَّامِنَا حَتَّي نُطِيعَكَ كَذَلِكَ فِي مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ هُوَ صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْ

[1] قصص‌/79

[2] فيليپ حتي، تاريخ عرب، ترجمه: ابوالقاسم پاينده، چاپ سوم، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1380 شمسي. ص 201

[3]ابوالحسن علي بن الحسين مسعودي ،مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاينده انتشارات علمي و فرهنگي چاپ پنجم 1374ش، ج1،ص689و 690

[4] محمد بن عمر واقدى، كتاب المغازى، ج 3، بيروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1409ق، ص885

[5]عبدالرحمن بن خلدون ،مقدمه ابن خلدون ،ج1 ، ترجمه گنابادي، انتشارات اعلمي، چ هشتم، 1375، ص390و 392.

[6] ر.ک: فرامرز رفيع پور،توسعه و تضاد، بي جا، شرکت سهامي انتشار، 1387، ص 125.

[7]ر.ک: همان منبع ، ص 199.

[8] ر.ک: محمد بن مكرم ابن‌منظور، لسان العرب،ج11، چاپ: سوم ، بيروت:انتشارات دار صادر،‏1414 ق، ص 123

[9]راغب اصفهانى ، المفردات في غريب القرآن ،تحقيق: صفوان عدنان داودى، چاپ: اول، دمشق- بيروت: دارالعلم الدار الشامية، 1412 ق ‏ ، ص: 202 و نيز ر.ک: سيد على اكبرقرشى، قاموس قرآن،ج2، چاپ: ششم تهران: دار الكتب الإسلامية، 1371 ش، ص: 53

[10]فخر الدين طريحى ،مجمع البحرين، تحقيق سيد احمد حسينى، چاپ: سوم تهران :انتشارات كتابفروشى مرتضوى ،‏1375 ش، ‏ ص341،

[11] نحل/6

[12]محمد حسين طباطبايي ، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني ،قم، ج12، چاپ 4،انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، ص311

[13] يوسف/18

[14] حجر/85

[15] ناصر مکارم شيرازي ،تفسير نمونه‌، ج11، چاپ اول، تهران‌: دارالکتبالاسلامية‌، 1374 ش، ص127

[16] احزاب /28

[17] محمد بن مکرم ابن منظور، پيشين ، ج13،ص201 ؛ لغت نامه دهخدا، پيشين ، ج 27،ص654

[18]محمد حسين طباطبايي ، پيشين ،ج‏13، ص: 333

[19] خليل بن احمد فراهيدى، كتاب العين، ج 7، چاپ‏دوم ، قم : ‏انتشارات هجرت ، 1410 ق ، ص 387

[20] راغب اصفهاني، پيشين ، ص388

[21] اعراف /31و33

[22] ناصر مکارم شيرازي، پيشين ،ج 6، ص 148

[23] يونس /88

[24] ن.ك. طه ، 78؛ نور،60؛ قصص، 79

[25] حجرات /7

[26] اسماعيل حقى بروسوى ،تفسير روح البيان، ج2، بيروت،دارالفكر، بى تا ،ص79

[27] فرهنگ فارسي، محمد معين، ج 1، تهران: اميرکبير، 1371، ص 1032.

[28] لغت‏نامه دهخدا، علي اکبر دهخدا، پيشين ، ج 14.همچنين ر.ک: دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلام‌علي حداد عادل، بنياد دائرةالمعارف اسلامي، چاپ اوّل، 1380، ج6، ص595

[29] محمدبن يعقوب كلينى،فروع كافى، ج 6، چاپ دوم، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1362ص 438.

[30] فرهنگ فارسي، محمد معين، ج 1، تهران: اميرکبير، 1371، ص 862.

[31] راغب اصفهاني، پيشين ، ص: 631

[32] محمد معين ، فرهنگ فارسي ، پيشين ، ج 2، ص 2520

[33] راغب اصفهاني، پيشين ، ص: 221.

[34] همان

[35] بقره/187

[36]شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه ، ج : 9 ، چاپ پنجم، بيروت: دار احياء التراث العربى، 1402ق، ص : 243

[37] ر.ک: حسن مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، تهران: ‏بنگاه ترجمه و نشر كتاب ،1360ش ص: 53 ؛ قاموس قرآن، پيشين ، ج‏4، ص: 301 ؛ مجمع البحرين، پيشين ،ج‏5، ص: 420

[38]ابوالحسن احمد ابن فارس ابن ذکريا ، معجم مقاييس اللغه ،تحقيق : عبدالسلام محمد هارون ، بيروت ، دارالجيل ، ج 2، ص 247

[39] ،ابن منظور، پيشين، ذيل واژه عدل

[40] محب الدين سيد محمد زبيدي ، تاج العروس ، انتشارات دارالفکر، بيروت ، بي تا ، ج 8، ص 10

[41] علي اکبر دهخدا، پيشين ،ج 2، ص 2906

[42] محمد معين ، پيشين، ج 1، ص301

[43] لويس معلوف، المنجد في اللغه،چاپ سي و سوم، بيروت ،دارالمشرق، بي تا ، ص 491

[44] يس/ 61

[45] بقره/108

[46]ا کبر هاشمي رفسنجاني، تفسير راهنما ، ج1، قم،مرکز فرهنگ و معارف قرآن کريم ، 1376، ص341

[47] نك : محمد دشتي، پيشين ، خطبه هاي ۹۴ و ۱۰۳ و ۱۹۵ و ۲۲۲ و نيز نامه هاي ۲۱ و ۳۱ و حكمت ۱۴۰

[48] "والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما " (فرقان: 67)

[49] محمدرضا مهدوى كنى،اصول و مبانى اقتصاد اسلامى در قرآن، تهران، دفتر نشر دانشگاه امام صادق(عليه السلام)، 1379، ص 13.

[50] ازجملهاينآياتميتوانبه آیات۳۴و۱۳۵سورهنساءونيزآیه۸سوره مائدهوآیه۶۷سورهفرقاناشارهکرد. خداونددرآیهاخيرميفرمايد: والذيناذاانفقوالميسرفواولميقترواوکانبينذلکقواما؛وآنانکهچونهزينهميکننداسرافنميکنندوخستنميورزندبلکهميانايندو،راهاعتدالرابرميگزينند.

[51]همان، خطبه 16

[52] حمد/6



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید





|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبلیغات
4kia.ir
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آرشیو مطالب
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وب سایت در خبرنامه وب سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فایل کده و آدرس filecompartment.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1344
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4228
:: باردید دیروز : 1898
:: بازدید هفته : 4228
:: بازدید ماه : 7108
:: بازدید سال : 10698
:: بازدید کلی : 121729