![]() بررسي خمس از ديدگاه فقه اماميه و فقهاي اهل سنتwordفهرست مطالبعنوان صفحه 1-2-1- معنای لغوی خمس، فیء، انفال و غنیمت6 1-2-3- تفاوت غنیمت، فیء و انفال8 فصل دوم: پیشینه تاریخی و فقهی خمس 2-1- خمس در عصر پیامبر گرامی اسلام (ص)24 2-4-1-3- زمین انتقال یافته از مسلمان به ذمّی40 2-4-1-5-مال حلال آمیخته به حرام41 فصل سوم: دیدگاه فقهای امامیه و اهل سنت 3- دیدگاه فقهای امامیه و اهل سنت در خصوص منابع اصلی خمس46 3-1- دیدگاه اهل سنت دربارۀ خمس47 3-3- دلایل اهل تسنن بر انحصار خمس در غنیمت جنگی49 3-4-1- وجوه تمایز میان ملکیت عمومی و دولتی66 3-4-3- جایگاه خمس در جهاد بیاذن امام67 3-4-5- جنگ مسلمان با مسلماننما70 3-5-1- نظریات حقوقی دربارۀ معادن78 3-5-5-1- دیدگاه اول ودلایل آن79 3-5-5-2- دیدگاه دوم و دلایل آن اشتراک در معادن81 3-5-5-3- دیدگاه سوم و دلایل آن85 3-5-5-5- ردّ دلایل و قول به اشتراک معادن91 3-5-5-6- راههای ثبوت حق ویژه در معادن92 3-5-5-7- سرچشمۀ حق ویژه در معدن و حکم خمس آن95 3-6-2- ویژگیهای مشترک معدن، گنج و جواهر دریایی106 3-7- خمس مال حلال مخلوط به حرام109 3-9- جایگاه خمس ارباح مکاسب113 چكيده بررسي خمس از ديدگاه فقهاي اماميه و فقهاي اهل سنت یکی از تدابیر دین مبین اسلام در رفع نیازهای مالی جامعه، فریضه خمس میباشد که در کنار زکات واجب گردیده است و از نظر مشهور فقها جهت تأمین هزینههای سادات که از زکات محرومند و نیز سهم امام (ع) مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به اختلافاتی که در وجوب خمس در عصر غیبت، موارد آن و نیز مصارف خمس بین فقهای امامیه و اهل سنت وجود دارد هدف این پژوهش بررسی خمس از منظر مذاهب خمسه در قالب یک تحقیق نظری به شیوه کتابخانهای میباشد به نحوی که وجوه افتراق و اشتراک مذاهب خمسه در سه محور حکم، منابع و مصارف خمس مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین یافتههای این پژوهش عبارتاند از: فقهای مذاهب خمسه معتقدند که خمس واجب است. دیدگاه غالب فقهای اهل سنت انحصار خمس به غنائم جنگی است اما خمس نزد فقهای امامیه در منابع هفتگانه (غنیمت، ارباح مکاسب، زمین منتقله به ذمی، معدن، کنز، غوص، مال حلاب آمیخته به حرام، معدن) واجب است. فقهای امامیه در شش چیز (سهم خدا، سهم پیامبر، سهم ذیالقربی، سهم ایتام، سهم مساکین، سهم در راهماندگان) و فقهای اهل سنت (حنیفه، شافعیه، مالکیه) مصارف خمس را در پنج چیز (سهم پیامبر، سهم ذیالقربی، سهم ایتام، سهم مساکین، سهم در راهماندگان) خلاصه کردهاند. واژه هاي كليدي: خمس، فقه امامیه، اهل سنت، منابع خمس، مصارف خمس. مقدمهتردیدی نیست که اسلام به صورت یک مکتب اخلاقی، فلسفی و یا اعتقادی محض ظهور نکرد؛ بلکه به عنوان یک آیین جامع ـ که تمام نیازهای مادی و معنوی در آن پیش بینی شده ـ پا به عرصه ظهور گذاشت. از سوی دیگر، این مکتب از همان عصر رسول خدا(ص) با تأسیس حکومت همراه بود؛ در نتیجه برای اداره آن نیاز به یک پشتوانه مالی غنی و منظم داشت که بتواند در سایه تشکیل حکومت اسلامی از بینوایان، بیماران، بی سرپرستان، معلولان و یتیمان جامعه دستگیری نماید و این خلأ اقتصادی را پرکند. خداوند متعال با نزول آیات زکات دست یاری و رحمت بی پایانش را به کمک نبی اکرم(ص) فرستاد و با واجب ساختن زکات، این نقص و کاستی را برطرف کرد. این فریضه الهی از مالیاتهایی است که در حقیقت جزو اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود و نیز به غیر بنی هاشم «سادات» اختصاص دارد و لذا مصارف آن عموماً موارد یاد شده است. ولی امام به عنوان رئیس حکومت نیز هزینه هایی دارد که باید تأمین شود. او برای پیشبرد نظام اسلامی و اداره جامعه، به بودجه فراوانی نیاز دارد. فریضه خمس برای تأمین این منظور، بر متمکنان جامعه واجب گردیده است. خمس یکی از مسلّمات اسلام است که قرآن مجید وجوب آن را به صراحت بیان نموده است. قرآن ادای خمس را با ایمان به خداوند پیوند زده است. از اینجا روشن می شود که نه فقط اعتقاد به وجوب خمس، بلکه ادای آن از ضروریات دین است. آنچه بین شیعه و اهل سنت مشترک و مسلّم است، وجوب خمس بر اموال جنگی است. ولی مکتب اهل بیت(ع) با توجه به ظاهر آیه خمس و نظر به عرف و لغت، علاوه بر اموال غنیمت جنگی، خمس هر چیزی را که بر آن در لغت و عرف، غنیمت و فواید صدق می کند، واجب می داند و روایات فریقین را بر این مطلب دلیل آورده است. اما اکثر اهل سنت وجوب خمس را فقط بر اموال جنگی منحصر کرده اند، اگر چه برخی از آنها خمس را بر گنج و برخی دیگر بر اشیا نیز لازم می دانند. فلسفه اختصاص خمس به خاندان پیامبر هم این است که از یک طرف از زحمات پیوسته آن خاندان تقدیر به عمل آید و هم آنها از نظر اقتصادی به مردم نیاز نداشته باشند و از همه مهم تر در اداره نظام جامعه کمکی به این خاندان باشد. این پژوهش با پرداختن به بررسی خمس از دیدگاه مذاهب پنجگانه به شکل تطبیقی سعی دارد به گوشه ای از قدرت و قوت حکومت اسلامی در حمایت از سلامت اقتصادی جامعه اشاره نماید. فصل اول - كليات1-1- طرح تحقيق 1-1-1- بيان مسألهخمس در اسلام، جايگاه ويژهاي دارد و از فرایض مالى مسلمانان محسوب مى گردد. فقهاى اهل سنّت، خمس را فقط در غنایم جنگى و گنج و معادن، واجب مى دانند، لیکن از نظر فقهاى شیعه، خمس بر هفت چیز واجب است. (شيخ طوسي، 1406ق، ص116) اهل سنّت مانند ما شیعیان، در مواردى به وجوب خمس در غیر غنایم جنگى معتقدند، لیکن در این مسئله میان مذاهب چهارگانه حنفى، مالکى، حنبلى و شافعى، تفاوت نظر وجود دارد. حنفى ها به جز غنیمت جنگى، در «معدن و رِکاز» نیز خمس را واجب مى دانند، اما مى گویند: معادن سه قسم است و یک قسم آن، خمس دارد. در گنج نیز خمس واجب مى باشد و مصرف آن دو مانند غنیمت جنگى است. مالکى ها مى گویند: در گنج و معدن طلا و نقره، خمس واجب است و مصرف آنها را مانند غنایم جنگى مى دانند. شافعى ها و حنابله مى گویند: در رِکاز یا گنج، خمس واجب است. با توجه به اينكه بين فقهاي اماميه و اهل سنت از يكسو و خود فقهاي اهل سنت از سوي ديگر در متعلقات و احكام خمس اختلاف نظر و ابهاماتي وجود دارد، لازم است اين اختلافات و ابهامات مورد بررسي و تبيين قرار بگيرد. (همان منبع، 117). لذا در اين پایان نامه برآنيم تا با بررسی دیدگاه فقهای مذاهب خمسه در خصوص خمس وجوه افتراق و اشتراک آنها را استخراج و موضوع را به شکل تطبیقی و علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. 1-1-2- پرسش اصلی تحقیق - وجوه افتراق و اشتراک مذاهب خمسه در مورد خمس چیست؟ 1-1-3- فرضیههای تحقیق 1- مذاهب خمسه در اصل وجوب خمس اشتراک نظر دارند. 2- مذاهب خمسه در تعلق گرفتن خمس به غنائم جنگی اشتراک نظر دارند و در سایر متعلقات خمس اختلاف نظر دارند. 3- وتعلق خمس به زائد بر موونه، مال مخلوط به حرام و زمینی که ذمی از مسلمان مسلمان میخرد مختص به فقه امامیه است.. 4- مذاهب خمسه در مصرف خمس چه از جهت نحوه تقسیم و چه از جهت نحوه هزینه کردن اختلاف نظر دارند. 1-1-4- اهداف تحقیق1- بررسی دیدگاه مذاهب خمسه در خصوص خمس چه از جهت حکم تکلیفی، متعلقات و مصارف آن. 2- بررسی و استخراج وجوه اشتراک مذاهب خمسه در خصوص خمس. 3- بررسی و استخراج وجوه افتراق مذاهب خمسه در خصوص خمس. 4- بررسی و تحلیل ادله مذاهب خمسه در خصوص خمس. 1-1-5- سوابق تحقیق نگارنده این پژوهش در خصوص بحث خمس در فقه امامیه و اهل سنت به شکل تطبیقی کتاب مستقلی نیافته است و اگرچه در لابلای کتب فقهی مباحثی با عنوان خمس وجود دارد ولی به کاری جامع که تا کنون تفاوت خمس را از منظر فقهای پنجگانه مورد بررسی قرار دهد برخورد نکردم. البته در این خصوص می توان به کتاب «خمس، چالشها و راهکارها » نوشته دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان رضوی که بحث تحولات تاریخی خمس را مورد بررسی قرار داده است، میتوان اشاره نمود (دفتر تبلیغات اسلامی، 1386). همچنین کتاب «روش محاسبه خمس طبق نظر نه تن از مراجع تقلید» تألیف علی اصغر ظهیری از دیگر کتبی است که بحث خمس را به شکل مختصر ازمنظر فقهی مورد بحث قرار داده است (ظهیری، 1382). همچنان کتاب «بررسی تاریخی و فقهی خمس» به قلم عبدالرحمن انصاری ومصطفی آخوندی توسط انتشارات بوستان کتاب به چاپ رسیده است (انصاری و آخوندی، 1386). همچنین فداحسین عابدی مقالهای با عنوان «بررسی خمس از دیدگاه شیعه و اهل سنت» به نگارش در آورده که در مجله طلوع به چاپ رسیده است (عابدی، 1387). 1-1-6- جنبه نوآوري تحقيق اگرچه در خصوص خمس و مطالعه تطبيقي آن در مذاهب 5 گانه مقالاتي نگاشته شده است اما كاري جامع كه همه زواياي خمس را در مذاهب پنج گانه مورد بررسي قرار دهد انجام نشده است. اين پاياننامه ميتواند اين مهم را به انجام برساند. 1-1-7- روش تحقيق روش استدلالي و تحليل منطقي و عقلاني كه از ويژگي تحقيقات کتابخانه ای ميباشد كه در اين تحقيق با استفاده از منابع و مطالعات كتابخانهاي از جمله كتب، مقالات، پاياننامهها، كتابخانه الكترونيك، مطالب، جمعآوري و مورد استفاده واقع گرديده است. 1-1-8- محدوديتها و مشكلات با توجه به كمبود كتب مرجع و مهم در خصوص مباحث فقهي، براي تهيه منابع سفرهايي را به شهر قم انجام داده و براي تهيه منابع به مرکز فقهی اهل بیت (ع) و کتابخانه بزرگ فقهی آیتالله فاضل لنکرانی و کتابخانه تخصصی فقه قم مراجعه نمودم. برای ترجمه مطالب عربی نیز با سختيهايي مواجه شدم. 1-2- مفاهيم 1-2-1- معنای لغوی خمس، فیء، انفال و غنیمتخمس، در فرهنگ لغت به معنای «یکپنجم» و جمع آن «اخماس» است (ابن منظور، 1405ق، ج 6، ص115). فیء، در لغت به معنای بازگشت است. به هر مالی که از کفار، بدون جنگ به دست میآید فیء گفته میشود (پیشین، ج 1، ص614). انفال، جمع نفل است، به معنای غنیمت و هبه، یا جمع نفل است به معنای زیاده که منظور در شرع غنایم جنگی و یا هر مالی است که مالک خاص ندارد (راغب اصفهانی، مفردات قرآن، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج 4، 1415). از امام محمد باقر و امام صادق (ع) روایت است: «انفال به هر مالی گفته میشود که از دار حرب بدون جنگ به دست آید که اهل آن از آن کوچ کردهباشند.» (راوندی، 1356، ص165) غنیمت، به دست آمدن چیزی بدون زحمت است. صاحب مفردات الفاظ قرآن گفته است: دستیابی به منفعت و سود است. سپس درباره هر سود به دست آمدهای که در سایه پیروزی بر دشمن و یا کسب کار فراهم گردیده، به کار رفته است (لسانالعرب و مفردات الفاظ قرآن به نقل از ظهیری، 1388، ص37). 1-2-2- معنای اصطلاحی خمس خمس به یک پنجم دارایی افراد پس از جدا کردن هزینۀ سال اطلاق میگردید که باید در اختیار امام قرار میگرفت، تا در موارد مشخص صرف شود. (دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص45) شهید اول: «خمس حقی در غنائم است که برای بنیهاشم بالاصاله به جای زکات ثابت است.» (شهید اول، 1414ق، ج 1، 1425). میرزای قمی: «مالی برای بنیهاشم است که بالاصاله، به جای زکات ثابت است.» (میرزا ابوالقاسم قمی، غنایمالایام، ج 4، 1417) صاحب مدارکالاحکام: «خمس حق مالی است که برای بنیهاشم عوض از زکات ثابت شده میباشد و وجوب خمس از کتاب و سنت و اجماع ثابت است.» (موسوی عاملی، 1410ق، ج 5، 1410) صاحب عروۀالوثقی: «خمس یکی از فرائض است که خداوند متعال برای رسول خدا (ص) و ذریهاش به جای زکات و برای اکرام آنان واجب کرده است.» (یزدی، 1417ق، ج 2، 1409) مرتضی حائری: «خمس یکی از واجباتی است که خداوند متعال برای حضرت محمد (ص)، ذریه و اهل بیت (ع) آن حضرت که از طرف پدر منسوب به بنیهاشم باشند، قرار داده است.» (حائری، 1418ق). صاحب جواهرالکلام: «خمس حق مالی است که خداوند مالکالملک، بالاصاله در مال مخصوصی برای خود و برای احترام به بنیهاشم، در عوض زکاتی که در دستان مردم است، بر بندگان خود واجب کرده است.» (نجفی، 1918م، ج 16). امام خمینی: «خمس آن است که خداوند تعالی، برای حضرت محمد (ص) و ذریه آن حضرت، که خداوند نسل مبارکشان را زیاد کند، عوض از زکات که اوساخ دست مردم است، واجب کرده است.» (خمینی، 1408ق، ج 1، 1409) از مجموعه تعریفهای فقها نکات زیر به دست میآید: الف) خمس یکی از واجبات مسلم و ضروریات دین، مانند نماز و روزه است. ب) خمس برای بنیهاشم حق مالی است که به احترام آنها به جای زکات داده میشود. ج) خمس فقط به فرزندان بنیهاشم داده میشود. د) خمس واجبی است که از قرآن، سنت و اجماع ثابت است. بنابراین، خمس عبارت است از ادای یکپنجم بعضی از اموالی که زاید بر مخارج زندگانی باشد، به مستحق خاص آن (خزائی، احکام قرآن، 1361). خمس پنجمین از عدد است. در مذکرها با (ها) تأنیث آورده می شود و گفته می شود خمسه رجال و در مونث (ها) تانیث نمی گیرد؛ گفته می شود خمس نسوة. ابن سکیت گفته است، پنج روز از ماه را روزه گرفتم و شب به روز غلبه می کند هر گاه ذکر ایام آید خمس بدون (ها) گفته می شود خمس ایام وگرنه می گوید صمت خمسة یوما والخمس: فقهای اهل سنت گرفتن یک پنجم از مال را خمس گوید (زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج 8 ص 264) و الخمس اخذت واحدا من خمسة (فراهیدی، 1410ق، ص 243). 1-2-3- تفاوت غنیمت، فیء و انفال غنیمت آن است که مسلمانان در حال جنگ از کفار به دست آورند. فئی آن است که مسلمانان بدون جنگ از کفار به دست آورند (محمد ادریس شافعی، احکامالقرآن، ج 1، 1412). برخی گفتهاند که غنیمت از مال منقولات است و فئی اموال غیرمنقول مانند زمین را گویند. برخی دیگر گفتهاند که غنیمت و فئی در یک معناست (طبری، 1407ق، ج6، 1422). الغنم الفوز بالشی، یقال غنمتم غنماً فهو غنائم: (امام فخر رازی ، 1422ق، ج15 و16 ، ص164) به دست آوردن چیزی که انسان از آن نفع ببرد. الغنیمه: فی اللغة و ما یناله الرجل و الجماعة بالسعی « غنیمت در لغت به مالی گفته می شود که فرد یاجماعتی به آن دست پیدا کرده باشند و با سعی و کوشش به دست آورده شده باشد. والغنم و الغنیمة به معنا: یقال غنم القوم غنماً، «قومی از چیزی نفع برد و به فایده ای دست یافت، چنان که قرطبی به این معنا اعتراف می کند، نقل این واژه از مطلق فایده به« غنیمت» جنگی نیاز به دلیل دارد. واعلم ان الاتفاق حاصل علی ان المراد بقوله تعالی ((غنمتم من شیء)) مال الکفار اذا ظفر به المسلمون علی وجه الغلبه و لاتقتضی اللغة هذا التخصیص علی ما بیناه لکن عرف الشرع قید اللفظ بهذه النوع. (انصاری، بیتا، ج8 ص5) بدان وآگاه باش که اتفاق علما بر این که مراد خدای سبحان، از (( غنمتم من شی))، مال کافرانی است که مسلمانان از راه جهاد و زور به دست آورده اند،در لغت غنیمت اختصاصی به غنایم ندارد. بلکه عرف شرع این معنای عام را بر یکی از مصادیقش مقید کرده است. 1-3- اهمیت خمس خمس یکی از فرائض اسلامی است. قرآن مجید در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند داده است. روایات بسیاری در مورد اهمیت پرداخت خمس در منابع حدیثی آمده است که برخی از آنها را در اینجا میآوریم:
از امام صادق (ع) نقل شده است: «هر کسی که غنیمتی و یا کسبی به دست آورد، خمس آن، برای فاطمه و فرزندان اوست که ولی و حجت بر مردماند و این خمس فقط برای آنها مخصوص است که هرجا خواستند میتوانند صرف کنند؛ به سبب اینکه صدقه بر آنها حرام است. حتی خیاطی که لباس را وصله میزند، اگر قیمت آن کار پنج دانگ باشد، یک دانگ حق ماست، مگر اینکه آن را ما برای شیعیان خودمان حلال کنیم. در روز قیامت نزد پروردگار، بزرگتر از زنا گناهی نیست، مگر اینکه صاحب خمس به پا خیزد و بگوید: پروردگارا! آنچه را این مردم بر خودشان مباح کردهاند، از آنها سؤال نکن.» (شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، 1404ق، ج4، ص 122). 1-4- ادله خمس 1-4-1- ادله قرآنیآیه اول: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (انفال/44)؛ «بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (باایمان و بیایمان) [= روز جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آوردهاید، و خداوند بر هر چیزی تواناست.». الف) نگرش مفسران اهل سنت در مورد «غنیمت» مفسران اهل سنت به دو گروه تقسیم شدهاند. گروهی از جمله طبری، بیضاوی، ابنکثیر، سیوطی، جصاص، ابنعربی، زمخشری و سید قطب معتقدند که غنیمت به اموالی گفته میشود که مسلمانان در جنگ با کفار به دست آورند. (به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص113). گروهی دیگر از مفسران اهل سنت، از جمله فخر رازی، قرطبی، آلوسی، مراغی و ثعالبی گفتهاند که واژه غنیمت در لغت، اعم از اموال جنگی و غیر آن است، ولی به اتفاق علما در آیه خمس، غنیمت به اموال جنگی مخصوص شده است. قرطبی در تفسیرش مینویسد: «در لغت، به آنچه شخص با سعی خود به دست آورد غنیمت گفته میشود.» سپس میگوید: «در آیه «فاغتنم من شیء» اتفاق حاصل شده است که غنیمت به اموالی گفته میشود که مسلمانان با قهر و غلبه از کفار گرفته باشند. این واژه در لغت تخصیص نخورده است، ولی عرف آن را مقید به مال جنگی کرده است.» (قرطبی، بیتا، ج 4، ص 263). وی همچنین بیان میدارد: غنيمت در لغت خيرى است كه فرد يا جماعتى با كوشش به دست مىآورند" ... و بدانكه اتفاق (علماى تسنن) بر اين است كه مراد از غنيمت در آيه (و اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ) اموالى است كه با قهر و غلبه در جنگ به مردم مىرسد، ولى بايد توجه داشت كه اين قيد همانطور كه گفتيم در معنى لغوى آن وجود ندارد، ولى در عرف شرع، اين قيد وارد شده است" (قرطبى، ج 4، ص2840). فخر رازی مینویسد: «غنم» در لغت به دست آوردن چیزی است، ولی در اصطلاح شریعت، به آنچه مسلمانان با قهر و غلبه از اموال مشرکان، به دست آورند، غنیمت گفته میشود. (فخر رازی، 1422ق، ج 15، ص 164). " فخر رازى" در تفسير خود تصريح مىكند كه:" الغنم الفوز بالشيء"" غنيمت اين است كه انسان به چيزى دست يابد" و پس از ذكر اين معنى وسيع از نظر لغت مىگويد:" معنى شرعى غنيمت (به عقيده فقهاى اهل تسنن) همان غنائم جنگى است" (همان). آلوسی میگوید: «غَنمُ» در اصل از «غَنم» به معنای ربح و سود است. ولی به چیزهایی که مسلمانان از دست کفار در حال جنگ با قهر، گرفتهاند، غنیمت گفته میشود. (آلوسی، بیتا، ج 10، ص 2) مراغی مینویسد: غنم، مغنم و غنیمت چیزی است که انسان بدون مقابل مادی به دست آورد.» (مراغی، 1985م، ج 10، ص 4) صاحب المنار آورده است: «غنم با ضمه و مغنم و غنیمت، به آنچه انسان بدون مشقت به دست آورد گفته میشود و در شرع، به آنچه مسلمانان در حالت جنگ از کفار به زور بگیرند، غنیمت گفته میشود.» (رشید الرضا، بیتا، ج 10، ص 3). ابن عطیه اندلسی میگوید: «غنیمت در لغت چیزی است که شخصی یا گروهی با سعی و کوشش به دست آورند. پس چیزی که مسلمانان با کوشش و جنگ سواره و پیاده از دشمن به دست آورند، غنیمت به حساب میآید.» (ابن عطیه اندلسی، 1422ق، ج 2، ص528، به نقل از به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص113) آیه خمس در جنگ بدر نازل شده است، ولی این شأن نزول مخصص آیه نخواهد شد؛ زیرا ما در قرآن شواهد بسیاری داریم که آیه در زمان و مکان خاصی نازل شده، ولی از آن عام استفاده شده است. چون که «غنمالرجل»، یعنی مرد چیزی را به دست آورد، و این مرادف ربح است. ماده «الغنیمۀ» با متعلق «من شیء» افاده عموم میکند و آنچه از عرف و لسان آیه استفاده شود مطلق غنیمت است. نزول آیه در جنگ بدر، مخصص اطلاق آیه نمیشود، بلکه بر عمومیت دلالت میکند. شأن نزول و سیاق آیات، همیشه نمیتواند حکم را به مورد اختصاص بدهد. چنان که آیه هفتم سوره حشر در مورد فئی نازل شده است، ولی در یک آیه حکم کلی را بیان نموده است: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» همه از این آیه حکم کلی را میفهمند نه خصوص اموال فئی را. همچنین در آیه 233 سوره بقره آمده است: «لا یکلف الله نفساً الّا سعیها». در این آیه نیز یک حکم کلی بیان شده، ولی آیه در مورد زنان شیرده نازل شده است. (قرطبی، بیتا، ج 3، ص 27-28) آیه خمس نیز مانند این آیات بر عمومیت غنیمت دلالت میکند. روایات معصومان نیز آیه را مطلق غنیمت گرفته است. به روایت از امام صادق (ع)، پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: «ای علی! عبدالمطلب پنج چیز را در زمان جاهلیت سنت کرد که خداوند آنها را در اسلام نیز باقی گذاشت و یکی از آنها این است: کسی که گنجی را به دست میآورد خمس آن را صدقه میداد و خداوند این آیه را نازل نمود: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ...» (نمازی، 1414ق، ص 87). برخی مفسران اهل سنت، آیه خمس را ناسخ آیه فئی در سوره حشر دانستهاند. ولی برخی دیگر به این شبهه پاسخ دادهاند که آیه اول سوره انفال محکم است که در آن امر اموال به رسول خدا (ص) تفویض شده است و آیه خمس اجمال آیه انفال را تفصیل داده است. پس آیه ناسخ نیست. (محمدعلی السایس و دیگران، 1417ق، ص 6، به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص117) غنیمت و فئی دو شیء است که فئی را به رسول خدا (ص) و به ذیالقربی اختصاص داده است و آیه خمس فقط خمس را به گروه ششگانه مختص کرده است. (همان، ص 9-10) دیگر اینکه سوره انفال قبل از سوره حشر نازل شده است. ب) نگرش مفسران امامیه اين آيه در حقيقت بازگشت به همان مسئله غنائم است به تناسب آياتى كه در باره جهاد، قبل از اين گفته شد، زيرا در چند آيه قبل اشارات مختلفى به موضوع جهاد گرديد و از آنجا كه جهاد غالبا با مسئله غنائم آميخته است تناسب با ذكر حكم غنائم دارد (بلكه چنان كه خواهيم گفت قرآن در اينجا حكم را از مساله غنائم جنگى نيز فراتر برده و به همه در آمدها اشاره كرده است.) (مکارم شیرازی، 1376، ج7، ص: 172). با اينكه روى سخن در اين آيه به مؤمنان است، زيرا پيرامون غنائم جهاد اسلامى بحث مىكند و معلوم است مجاهد اسلامى مؤمن است، ولى با اين حال مىگويد:" اگر ايمان به خدا و پيامبر آوردهايد" اشاره به اينكه نه تنها ادعاى ايمان نشانه ايمان نيست بلكه شركت در ميدان جهاد نيز ممكن است نشانه ايمان كامل نباشد و اين عمل به خاطر اهداف ديگرى انجام گيرد، مؤمن كامل كسى است كه در برابر همه دستورات مخصوصا دستورات مالى تسليم باشد و تبعيضى در ميان برنامههاى الهى قائل نگردد (مکارم شیرازی، 1376، ج7، ص: 173). منظور از ذى القربى در اين آيه همه خويشاوندان نيست و نه همه خويشاوندان پيامبر (ص) بلكه امامان اهل بيت هستند دليل بر اين موضوع روايات متواترى است كه از طرق اهل بيت پيامبر ص نقل شده است (مکارم شیرازی، 1376، ج7، ص: 174). بنا بر اين آنها كه يك سهم از خمس را متعلق به همه خويشاوندان پيامبر مىدانند در برابر اين سؤال قرار مىگيرند كه اين چه امتيازى است كه اسلام براى اقوام و بستگان پيامبر ص قائل شده است، در حالى كه مىدانيم اسلام ما فوق نژاد و قوم و قبيله است. در صورت اول آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مىكند و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمتهاى ديگرى در سنت بيان شود (مکارم شیرازی، 1376، ج7، ص: 175). شیخ طوسی مینویسد: «به مطلق فواید غنیمت گفته میشود. از این معنا ممکن است استدلال شود که هر فایدهای که از مکاسب، ارباح تجارات، گنجها، معادن، غوص و غیر آن، برای انسان حاصل شود، خمس آن واجب است؛ زیرا همه اینها غنیمتاند.» (شیخ طوسی، 1409ق، ج 5، ص 123، بیتا) صاحب کنزالعرفان مینویسد: «غنیمت در اصل به هر فایدهای که انسان کسب میکند اطلاق میشود.» (فاضل مقداد، 1419ق، ج 1، ص 248، 1342) طبرسی میگوید: «میتوان از آیه (خمس) استدلال کرد که هر فایدهای که از مکاسب، تجارت، گنج و معدن و غیره، برای انسان حاصل شود، بر آن خمس واجب است؛ زیرا در عرف لغت بر هر کدام از اینها «غنم» و «غنیمت» اطلاق میشود.» (طبرسی، بیتا، ج 4، ص 543) صاحب منهجالصادقین آورده است: «حق این است که آیه هر فایدهای را که حاصل شود، شامل میگردد. پس خمس بر آنها واجب است.» (کاشانی، 1424ق، ج 4، ص 192). علامه طباطبایی مینویسد: «غُنم و غنیمت به دست آوردن فایده از راه تجارت، کار و جنگ است. از نظر مورد نزول آیه (خمس)، غنیمت بر غنیمت جنگ منطبق میشود. ظاهر آیه مانند همه ظاهر تشریعات قرآن، تشریع حکم خمس برای همیشه است؛ زیرا هر چیزی که بر آن اسم غنیمت صدق کند، حکم بر آن معلق است؛ چه غنیمت جنگی باشد و از کفار گرفته باشد، چه در لغت بر آن غنیمت اطلاق شده باشد. اگر چه مورد نزول آیه غنیمت جنگی است، ولی مورد نزول، مخصص آیه نیست.» (طباطبایی، 1397ق، ج 9، ص 89-91) لازم است واژههای قرآن را بر همان معنی حمل کنیم که در زمان نزول قرآن بر آن دلالت میکردند. بنابراین، «الغنیمۀ» در لغت و عرف اعم از اموال جنگی و غیر آن است. پس «غنیمت» در آیه را فقط بر اموال غنیمت در حال جنگ حمل کردن، خلاف لغت و عرف زمان نزول است. (حسین نوری همدانی، الخمس، ص 8، 1419) مراد ذیالقربی از منظر مذاهب خمسه به اتفاق دانشمندان مکتب اهل بیت (ع)، مراد از ذیالقربی، در آیه، اهل بیت است. ولی مفسران و دیگر دانشمندان اهل سنت، در این مورد نیز اختلاف نظر دارند. برخی مفسران سه قول را ذکر کردهاند: الف) مراد از ذیالقربی همه قریش است. ب) مراد از ذیالقربی فقط بنیهاشم است. ج) مراد از ذیالقربی بنیهاشم و بنیالمطلب است. (فخر رازی، 1422ق، ج 8 ،ص 171) بیشتر اهل سنت این قول را ترجیح دادهاند و این روایت را دلیل آوردهاند که رسول خدا (ص) فرمود: «انهم لم یفارقونی فی جاهلیۀ و لا اسلام انما بنو هاشم و بنو المطلب شیء واحد.» (همان) علامه در المیزان فرموده است: «ظاهر روایات از ائمه هدی (ع) این است که ذیالقربی را به امامان تفسیر کردهاند. ظاهر آیه هم همین را تأیید میکند، چون از «ذیالقربی» لفظ مفرد تعبیر کرده و نفرموده «ذویالقربی» (طباطبایی، 1397ق، ج4، ص85). در مورد ذیالقربی، ابن عطیه اندلسی چنین میگوید: «مراد از ذیالقربی، قرابت رسول خداست. علی ابن الحسین و ابن عباس گفتهاند که مراد از ذیالقربی، فقط بنیهاشم است. او از مجاهد نقل کرده است که میگوید: صدقه بر آل محمد حلال نیست، لذا خمس را برای آنها قرار داده است.» و از شافعی نقل کرده است که میگوید: «هم بنو هاشم و بنو المطلب فقط». برخی گفتهاند مراد از قربی، همه قریشاند؛ دلیل این نظر را این قول ابن عباس را آوردهاند که در پاسخ به سؤالی گفت: «ما همواره میگفتیم که مراد از آن (ذیالقربی) ما هستیم، ولی قوم ما این سخن را انکار کردند و گفتند همه قریش ذیالقربی هستند.» (ابن عطیه اندلسی، 1422ق، ج 2، ص 530-531) ابن جریر طبری در ذیل آیه خمس در بحث مراد از ذیالقربی مینویسد: «در این باره چند قول است. یکی از آنها قرابت رسول از بنیهاشم است.» از مجاهد نقل شده است: «بر آل محمد صدقه جایز نیست، لذا به جای آن خمس را برای آنها قرار داده است.» نیز از او نقل کرده است: «رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) او صدقه نمیخورند، لذا خمس را برای آنها قرار داده است.» در این مورد روایتی از علی ابن الحسین نیز نقل نموده است. آن حضرت به مردی از اهالی شام فرمود: «در سوره انفال نخواندهای آنچه از غنیمت به دست بیاورید، یکپنجم از آن برای خدا و رسول است؟ گفت بلی خواندهام! مگر آنها شمایید؟ فرمود: بلی (آنها ما هستیم).» (به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص134). سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است: «به خدا قسم! مقصود از ذیالقربی ما هستیم، که آنها کسانی هستند که خداوند آنها را با خود و رسولش قرین ساخت و گفت: فأن الله خمسه...، این آیه مخصوص به ماست و به سبب احترام و اکرام پیامبر (ص)، خداوند در صدقه سهمی برای ما قرار نداده است تا ما از دستمانده مردم نخوریم.» (شیخ طوسی، 1404ق، تهذیب، ج 4، ص 126) دیدگاه دانشمندان فریقین را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: الف) امام معصوم و زمان هر عصر: تعداد کثیری از علمای مکتب اهل بیت (ع) این نگرش را قبول کردهاند. شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی علمالهدی، ابن زهره، ابن حمزه، ابن ادریس، سلار و محقق ثانی از آن جملهاند. ب) فرزندان هاشم: برخی از دانشمندان اهل سنت و شیعه این قول را پسندیدهاند. ج) فرزندان هاشم و عبدالمطلب: اکثر اهل سنت از جمله شافعی به طرف این دیدگاه رفتهاند (به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص138). کسانی که قول اول را قبول کردهاند، گفتهاند این مسأله اجماعی است و دیگر این که «ذیالقربی» مفرد است و لفظ مفرد بر بیشتر از بک فرد صدق نمیکند و در این زمینه برخی روایات نیز دلالت میکند: «خمس ذیالقربی لقرابۀ رسول الله و هو الامام.» (محقق اردبیلی، زبدۀالبیان فی براهین احکام القران، ج 4، ص 327، 1421) روایت دیگری را نیز شیخ انصاری در کتاب خمس آورده است: «و نحن والله عنی بذیالقربی.» (نمازی، 1414ق، ص 291-293). فقهای امامیه معتقدند که مراد از این سه گروه، ایتام و مساکین و درماندگان، خویشاوندان پیامبرند، ولی اهل سنت بر آنند که مراد از آن، سه گروه از مسلماناناند. دلیل ما اجماع است، زیرا شکی در شمول مساکین، ایتام و ابنسبیل از اهل بیت (ع) در آیه نیست و دلیلی برای شمول غیر اهل بیت (ع) در آیه وجود ندارد. (طوسی، 1404ق، خلاف، ج 4، ص 217) در این مورد روایاتی نیز از طریق اهل بیت (ع) وارد شده است. چنان که از امیرالمؤمنین (ع) در مورد آیه مذکور آمده است: «منا خاصۀ و لم یجعل لنا فی سهم الصدقۀ نصیبا اکرم نبیه و اکرمنا ان یطعمنا او ساخ ایدی الناس.» (محقق حلی، بیتا، ج 2، ص 629) این اشکال از سوی اهل سنت وارد شده که عموم آیه اقتضا میکند که ذیالقربی واحد نباشد و عموم «و الیتامی و المساکین» تقاضا میکند که هر کس به این صفات متصف باشد، آیه شامل آن شود و به بنیهاشم مختص نباشد. بنابراین، مذهب شما مخالف قرآن است، زیرا شما سهم ذیالقربی را به امام اختصاص داده و قرابت و خویشاوندان رسول خدا (ص) را بنیهاشم قرار ندادهاید (به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی، 1387، ص136). پاسخ اشکال این است که تخصیص ظاهر عموم با ادله ممنوع نیست و تخصیص ظواهر را کسی منع نکرده است. ذیالقربی عام است ولی به قربای نبی مخصوص کرده است و لفظ یتامی و مساکین و ابنسبیل عام و مشترک بین ذمی، غنی و فقیر است، ولی به کسانی که به این اوصاف مخصوصاند اختصاص یافته است. ما ذیالقربی را به امام که جانشین رسول خداست تخصیص دادهایم؛ با اینکه ذیالقربی مفرد است و اگر همه (جمع) منظور بودند، باید ذویالقربی میآمد که بر جمع حمل شود و خلاف ظاهر عمل گردد. (راوندی، 1356، ص 246). آیه دوم: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (اسراء/ 26)؛ «وحق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمندان و وامانده در راه را.» مراد ذیالقربی در آیه و امثال آن قرابت رسول خداست. در تفسیر ذیل آیه، روایتی از شیعه و اهل سنت مروی است: هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا (ص) فدک را به حضرت فاطمه (س) اعطا نمود. (شوکانی، بیتا، ج3، ص224) پس از رحلت آن حضرت، حاکمان وقت، فدک را از دست حضرت فاطمه (س) گرفتند و حضرت زهرا (س) خطبهای طولانی در این مورد ایراد فرمود. (بیومی، 1418، السید الزهراء، ص 140). در اينكه منظور از ذى القربى در اينجا همه خويشاوندان است يا خصوص خويشاوندان پيامبر ص (زيرا مخاطب در آيه او است) در ميان مفسران گفتگو است. در احاديث متعددى مىخوانيم كه اين آيه به ذوى القرباى پيامبر ص تفسير شده، و حتى در بعضى مىخوانيم كه به داستان بخشيدن سرزمين فدك به فاطمه زهرا ع نظر دارد. ولى همانگونه كه بارها گفتهايم اينگونه تفسيرها مفهوم وسيع آيات را محدود نمىكند، و در واقع بيان مصداق روشن و واضح آن است. خطاب به پيامبر ص در جمله" و آت" دليل بر اختصاص اين جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |