بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه (با تاکید بر المیزان)word بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه (با تاکی
مرجع ترجمه و نشر علوم مهندسی صنایع شامل مقالات ترجمه شده و فارسی، کتاب‌ها، نرم‌افزارها، پاورپوینت، پرسشنامه‌های استاندارد، معرفی کتاب‌های مدیریت و مهندسی صنایع، ...
بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه (با تاکید بر المیزان)word بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه (با تاکی
ساعت | بازدید : 59 | نویسنده : فایل کده | ( نظرات )
بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه  (با تاکید بر المیزان)word

بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه (با تاکید بر المیزان)word

چکیده

مسئله عصمت انبیا مسئله ای بوده است که در طول قرن ها مورد بحث علمای رشته های گوناگون مانند علمای کلام و تفسیر و حدیث و عرفان بوده است که این اهتمام دانشمندان نشان دهنده ی اهمیت این مسئله است ولی در اغلب کتب کلام و عقاید، مسئله فارغ از هر گونه تشریح و تبیین طرح می شود بیشتر ادله عقلی گفته می شود

در حالی که قرآن مرجع تمام عقاید است و می توان مباحث عقاید را به قرآن عرضه کرد به همین جهت، قرآن بهترین مبین مسئله عصمت انبیا است و سیر خاصی و منهج ویژه ای را برای این مسئله پیموده است به این گونه که قرآن با تبیین علمی خاص، این علم را برای انبیا ثابت می کند که نتیجه آن شؤونات مختلف و از جمله این شؤون عصمت انبیا است.

قرآن این علم را منسوب به خانواده ها و بیوت انبیا می داند و وقتی ملاحظه بشود که قرآن مسائل زندگی انبیا و نحوه تولد و معرفی والدین انبیا در سیاق خاصی از آیات قرار داده است به این اصل می رسیم که این بیوت و فرهنگ حاکم بر آنها علل و عوامل این علم هستند از جهت دیگر این علم از طریق ذریه به نسل بعد منتقل می شود و در اختیار فرزندان قرار می گیرد. پس این علم ویژه در بیوت خاص بوده و با تقدیر حکیمانه خداوند به دیگران منتقل می شود این جهت بررسی عصمت انیبا با راهنمایی قرآن باعث می شود که عصمت ملموس بشود و ادله آن با شرح حقیقت علم به سر منزل مقصود برسد.

 کلید واژه: علم انبیا، عصمت ، بیوت، ذریه

 فهرست مطالب

 مقدمه6

فصل اول : مفاهیم و کلیات

1-1-کلیات8

1-1-1- بیان مسئله و سوال اصلی و سوال های فرعی8

1-1-2- سوالات تحقیق8

1-1-3- فرضیات تحقیق9

1-1-4- روش تحقیق9

1-1-5- پیشینه تحقیق9

1-1-6-اهداف تحقیق9

1-1-7-اهمیت و ضرورت تحقیق9

1-2- مفاهیم10

علم انبیاء10

عصمت انبیاء10

بیوت انبیاء10

ذریه10

1-1-8-سازماندهی پژوهش10

فصل دوم : رابطه علم و عصمت در قرآن

2-1- رابطه علم و عصمت در قرآن13

2-1-1- رابطۀ علم و عقل15

2-1-2- عقول انبیا سلام الله علیهم17

2-1-3 رابطه علم و عصمت رابطه علت با معلول است23

2-1-4- حضرت آدم هیچ وقت معصیت خدا را نکرده است23

فصل سوم : ماهیت، کیفیت و ویژگی های علم انبیاء (علیهم السلام) از منظر قرآن

3-1- ماهیت، کیفیت و ویژگی های علم انبیاء (علیهم السلام) از منظر قرآن26

3-1-1- تعریف این علم26

3-1-2- منشا علم لدنی انبیاء علیهم السلام:30

3-1-3- معلوم این علم32

3-1-4- جهت صدور این علم33

3-1-5- آثار این علم34

3-1-5-1-عدم تنافی این علم با اختیار35

3-2- نتیجه بحث39

فصل چهارم : محیط فرهنگی، تربیتی و خانوادگی انبیاء

4-1- محیط فرهنگی، تربیتی و خانوادگی انبیاء41

4-1-1- کشف از فضایِ حضورِ انبیاء علیهم السلام41

4-1-1-1- دلالت آیه 97 سوره نحل41

4-1-1-1-1- مقرون بودن ایمان و عمل صالح42

4-1-1-1-2- حیات طیبه انسانی42

4-1-1-1-3- حیثیت وجودی حیات طیبه43

4-1-1-1-4- کیفیت حیات طیبه45

4-1-1-2- دلالت آیه نور48

4-1-1-2-1- بیوت معنوی انبیاء48

4-1-1-2-1-1- وحی به مادر حضرت موسی55

4-1-1-2-2- مادرحضرت عیسی علیه السلام57

4-1-1-2-3- دختران حضرت شعیب علیه السلام61

4-1-1-3- رشد حِکمی باعث جزم علمی و عزم عملی64

4-1-1-3-1- حضرتموسیعلیهالسلام69

4-1-1-3-2- حضرت عیسی علیه السلام:‌85

4-1-1-3-3- حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله100

نتیجه نهایی108

منابع و مآخذ109

 مقدمه

عصمت انبیا از ضرویات ادیان آسمانی است به عبارت دیگر همان طور که بعثت انبیا به حکم عقل، ضروری است عصمت انبیا همچنین ضروری است.

عصمت در مناط های گوناگون بحث می شود، عصمت در دریافت وحی و حفظ وحی و ابلاغ وحی. ولی مسئله مورد بحث، عصمت از خطیئه و اشتباه و معاصی حتی در حد صغیره است که به عصمت در ابلاغ وحی برگشت دارد. برای حل این مسئله به طور معمول و رایج از ادله عقلی در کتابهای کلامی و تفسیری بحث شده است و در کتب مخصوص به خود مورد کاوش و بررسی قرار گرفته است که اغلب این مباحث تکرار می شود گرچه به قلم نویسنده است ولی استدلال به همان شاکله رایج خود باقی مانده است.

گاهی آیات قرآن مورد بحث قرار می گیرند ولی بیشتر آن آیاتی که به ظاهر منافی عصمت است و دارای مفرداتی که نمی شود به انبیا نسبت داد مورد کنکاش قرار می گیرد .و هیچ استنباطی از قرآن برای اثبات عصمت یا دریافت زبان قرآن برای حل این مسئله انجام نمی گیرد.

ولی با تدبر در آیات مربوط به انبیا مشاهده می شود که قرآن قصد دارد مخاطبان خود را به سوی معرفتِ هر چه بیشتر نسبت برگزیدگان خدا صوغ بدهد. شرح فضایِ بیوت انبیا و نحوه ی تولد و سیره ی معیشت و اصولِ حاکم بر زندگی این بزرگواران و نقل خطابات اللهی به آنها در سیاق و سباق خاصی از آیات قالب پیدا کرده است. که همه ی این جوانب گوناگون و زوایای مختلف در پی اثبات علمی خاص برای انبیا است که این علم شوونات متعددی دارد از جمله این شوونات عصمت است.

در این نوشته سعی شده است که این جوانب و زوایای زندگی انبیا مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد البته روایات نقل شده از اهل بیت عصمت و طهارت در منهج این نوشته به صورت تایید و تاکید است و حد وسط استدلال برای این مسئله قرار نمی گیرد چون جهت این مطلب روشن است. از طرف دیگر بیان قرآن، برهان مسئله است چون فهمیدن اعجاز فارق از نقل است و به خودی خود در اثبات ادعای نبوت کافی و وافی است پس وقتی شخص به این حقیقت نائل آمد که قرآن کلام اللهی است به تبع آن تمام مسائل برای شخص حق غیر مشوب به شک و شبه است.

فصل اول

 کلیات ومفاهیم

1-1-کلیات

1-1-1- بیان مسئله و سوال اصلی و سوال های فرعی

در کتب کلامی و تفسیری عصمت انبیا با ادله عقلی ثابت می شود که بعضی از این ادله قابل نقاش و رد هستند از جهت دیگر پاسخی محکم در این باره ارائه نشده است علاوه بر این، عصمت انبیا همیشه مسئله ای مبهم بوده است که برای دانشمندان یا حالت جدال پیدا می کرد یا در حد اقناع است و برهان مسئله که تمام جوانب را در نظر بگیرد وجود نداشته است حتی بعضی از گزارش های قرآن و نقل های حدیثی در معارض با عصمت قرار می گیرد.

ولی قرآن سیر خاصی را در این مسئله پیموده است به این نحو که خدا برگزیدان خود را در جریان ویژه ای از زندگی قرار می دهد تا همزمان با رشد در فضایِ خاص تربیتِ مورد اراده حاصل بشود و ایجاد عصمت در آنها بدون مؤنت باشد و این طور که اغلب افراد تصور می کنند که حالتی که بر نفس تحمیل می شود نیست.

کوتاه سخن اینکه مسئله مورد بحث، عصمت انبیا از بیان قرآنی است و چون این اصل موضوعه پذیرفته شده است که قرآن کلام خداست پس تمام اصول عقاید نزد مخاطبان خدا مورد قبول واقع می شود. به همین جهت بهترین راه برای پیمودن این مسیر، منهج و روشی است که قرآن ارائه می دهد؛ قرآن با گزارش از محیط حضور انبیا و فضای حاکم بر زندگی آنها ما را بر آن داشت که این جهت را در قرآن مطالعه و بررسی کنیم که در صدد رسیدن به این نتیجه هستیم انبیا شاگردان مدرسه ی حقایقِ الهی هستند که در این مدرسه علمی به آنها افاضه می شود که هم انسان بینی و هم جهان شناختی انبیا و به طور کلی معرفت به مبدا و معاد صراط بین این دو را به صورت حقیقی رؤیت کنند.

1-1-2- سوالات تحقیق

سوال اصلی:

1-از دیدگاه قرآن چه رابطه ای بین علم و عصمت انبیا از خطا و عصیان وجود دارد؟

سوالات فرعی:

1-ماهیت، کیفیت و ویژگی های علم انبیا از منظر قرآن چیست؟

2-آیا محیط تربیتی و خانوادگی و فرهنگ حاکم بر خانه انبیا، سبب علم ویژه آنان که در نتیجه باعث مصونیت آنان از خطا و عصیان می شود؟

1-1-3- فرضیات تحقیق

1- قرآن کریم علمی ویژه ای را برای انبیا اثبات می کند که باعث عصمت می شود.

2- این علم در محیطی خاص و تربیتی خاص از دوران اولیه کودکی و حتی قبل از تولد شکل می گیرد.

3- این علم در بیوت انبیا بوده است و چون انبیا در یک سلسله هستند نسل به نسل با جریانی خاص منتقل می شد.

1-1-4- روش تحقیق

روش به کار رفته در این تحقیق، کتابخانه ای، توصیفی- تحلیلی است به این صورت که از روش تفسیری قرآن به قرآن برای دریافت مضمون صحیح آیات استفاده شده است.

1-1-5- پیشینه تحقیق

کتب کلامی به بحث عصمت انبیا از جهت ادله عقلی می پردازد و کتب مفسرین آن آیاتی که در ظاهر منافی با عصمت انبیا مورد بحث قرار می گیرد. ولی بحث از علم انبیا و اینکه این علم در محیط خاصی بوده است که منجر به عصمت بشود بحث نشده است.

1-1-6-اهداف تحقیق

1 اثبات علم خاص برای انبیا از منظر قرآن

2 اثبات عصمت قرآن در سایه این علم خاص

3 وجود این علم در محیط مناسب به آن مانند محیط خانوادگی و فضای فرهنگی

1-1-7-اهمیت و ضرورت تحقیق

عصمت انبیا از اعتقادات اصولی است که تمامی جنبه های دین اسلام به آن بستگی دارد واثبات عصمت انبیا فقط با بحث از علم آنها انجام می گیرد پس بحث از علم هم ضروری می شود از جهت دیگر قرآن کتاب آسمانی است و باید مورد تحقیق قرار بگیرد که این مسئله را با چه روشی به بررسی آن پرداخته است. در درجه دوم از اهمیت این مسئله است که در طول قرنهای گذشته تا به الان در جوامع علمی و مراکز غیر اسلام مانند دنیای غرب از مسائلی است که بسیار مورد نقض و ابرام می شود و دائما نظرات مختلفی ارائه می شود

1-2- مفاهیم

علم انبیاء:

منظور از این علم، علمی است که با سایر علوم فرق می کند در فصل سوم اشاره خواهد شد که این علم از سنخ علوم کسبی و مکتبی نیست بلکه علمی است که به جهت علل خاص و عواملی ویژه ای در اختیار شخص نبی قرار می گیرد. به همین جهت به ضرورت، منتهی به عملِ معلوم این علم می شود.

عصمت انبیاء

منظور از عصمت اینکه شخص دارای ملکه ای بشود که از هر گونه خطا و خطیئه بر اساس آن علمی که حقایق را به آنها نشان می دهد مصون می شوند.

بیوت انبیاء

منظور از بیوت، بیت ساخته شده از خشت و گل نیست بلکه مراد از این بیت، بیت معنوی است که هر کس در این بیت نمی تواند قرار بگیرد بلکه آن شخصی که تحت تربیت خدا از طریق شخص معصوم یا شخصی که برای این امر مهم( تربیت خاص) برگزیده شده است.

ذریه

ذریه در لغت به اشخاص خردسال اطلاق می شود که به مرور زمان به فرزندان به صورت کلی اطلاق شد. منظور از ذریه در این نوشته فرزندان خاص هستند که بر صراط انبیا هستند و تابع انبیا بودند که بعضی به نبوت مبعوث می شدند و بعضی به سمت وصایت انبیا می رسیدند.

1-1-8-سازماندهی پژوهش

این تحقیق از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است. در مقدمه به بحثهای کلی تحقیق از منظر دیدگاه مخصوص تحقیق پرداخته شده است. در فصل اول به کلیات موضوع پرداخته شده است که بیان مسئله، و سوالات تحقیق، فرضیات تحقیق ، روش تحقیق، پیشینه تحقیق، تبیین مفاهیم و ضرورت تحقیق و اهداف تحقیق است در فصل دوم به بحث علم انبیا و رابطه ی آن با عصمت مرد بحث قرار می گیرد که هدف این فصل واکاوی علم انبیا از دیدگاه قرآن است که به این نتیجه رسید که نوعی از علم خاص است و رابطه مخصوصی با عصمت دارد.

در فصل سوم کیفیت و ویژگی این علم بیان شده است که منشا این علم و معلوم این علم و جهت صدور این علم و آثار این علم ، از نگاه قرآن مورد بحث قرار گرفته است و چون بحث از آثار این علم شده است شبهه ای که در این باب به عنوان (وجود منافات بین علم و اختیار) وجود دارد را مطرح کردیم و این شبهه مردود شد.

فصل چهارم در مورد اینکه این علم انبیا در چه فضایی شکل گرفته است و در چه بیوتی بوده است که اثبات شد این علم در بیوت انبیا بوده است و عوامل و عللی نظیر محیط خانواده انبیا و سیر زندگی و جریان تولد باعث ایجاد این علم شده است بنابرین آیاتی که به صورت کلی در مورد این بیوت سخن گفته است بررسی شده است و ثابت شد که بر همه بیوت انبیا صدق دارد بعد از آن به شرح زندگی انبیایی که به طور مفصل در قرآن نمود پیدا کرده است می پردازیم و نتایج معلوم شده بیش از پیش روشنتر و به تبیین بیشتری می رسد. و در آخر تحت عنوان نتیجه نهایی به دست آورد این سه فصل پرداخته شده است.

 فصل دوم

 رابطه علم و عصمت در قرآن

2-1- رابطه علم و عصمت در قرآن

در مقدمه باید عرض کنیم: چون در صدد اثبات علم خاص برای انبیا هستیم لازم می آید که رابطه این علم با عصمت در قرآن مورد بررسی قرار بگیرد به همین جهت این فصل چنین عنوانی دارد.

در پاسخ با این مساله باید امور ذیل مورد بررسی قرار بگیرند.

1- بیان مفهوم ومعنای عصمت از دیدگاه قرآن و روایات.

2- .بررسی ارتباط ثبوتی یا همان عالم خارج علم با عصمت.

به طور گذرا اول به بیان معنای لغوی عصمت می پردازیم سپس وجوه استعمالی آن را در قرآن ذکر می کنیم.

ابن فارس عصمت را به در بر گرفتن همراه با منع کردن معنا کرده است[1].التحقیق عصمت را به حفظ کردن همراه با ممانعت معنا کرده است[2].

در قرآن کریم مشتقات عصمت به وجوه مختلفی آمده است که همگی به این معنا بازگشت دارند. در سوره ی هود چنین می فرماید:لا عاصم الیوم من امر الله[3] این کلام حضرت نوح علیه السلام است در جواب به فرزندش هنگامی که از فرمان اللهی سرپیچی کرد و گفت:سآوی الی جبل یعصمنی من الماء[4] پسر نوح علیه السلام گمان می کرد که کوه باعث حفاظت او از عذاب اللهی می شود حضرت نوح فرمود: که هیچ ملجا و پناهگاهی از عذاب اللهی نیست.

در تعبیرهای دیگر، عصمت به خدا نسبت داده شده است، ما لکم من الله من عاصم[5] و من یعتصم بالله[6].و الله یعصمک من الناس[7]. در برخی موارد همراه با (من) که به معنای حفاظت و ممانعت از خطر کسی یا چیزی. و در دیگر موارد با(باء) الصاق یا سببیت تعبیر می شود یعنی خداوند متعال خود عاصم است وکسی که به او معتصم و متصل بشود و یا به سببی از اسباب مقدر اللهی چنگ بزند. و اعتصموا بحبل الله جمیعا[8]. در عصمت اللهی است و خداوند حافظ او از جمیع خطرات است و تمام آسیبها را از او دفع می کند.و من اصدق من الله قیلا.

در وجه دیگر استعمالی این واژه در سوره ی یوسف است. هنگامی که همسر عزیز مصر زنان مصری را دعوت کرد و آنها شاهد جمال اعجاب انگیز حضرت یوسف علیه السلام شدند این را گفت: قالَتْ فَذلِكُنَّ الَّذي لُمْتُنَّني‏ فيهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرين[9]

راغب اصفهانی در معنای این واژه می نویسد:فاستعصم ای: تحری ما یعصمه. یعنی به آنچه که مورد حفظ و مصونیت او می شود، روی آورد. یعنی طلب عصمت کرد چون باب استفعال دلالت به طلب دارد.

پس در وجوه و استعمالات قرآنی واژه عصمت در صور مختلف به معنای حفاظت همراه با دفع مکروه و ممانعت از آنچه که باعث آسیب بشود.

در سیر بررسی احادیث می بینیم که عصمت یکی از امور فرهنگی و سنت قطعی دین ماست. در برخی از احادیث به موجبات عصمت اشاره دارد و در برخی دیگر نتایج عصمت را بیان می کند

در این حدیث هم عصمت معنا شده وهم نتیجه آن را مشخص کرده است. در شب اول ماه مبارک رمضان دعایی وارد شده که امام صادق علیه السلام به راوی می فرماید: بگو خدایا در این ماه به من عصمتی مرحمت کن تا مانعِ بینِ من و گناهان باشد. اقْسِمْ لِي حِلْماً يَسُدُّ عَنِّي بَابَ الْجَهْلِ... وَ عِصْمَةًتَحُولُ بِهَا بَيْنِي وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَيْنَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ[10].

امیر المومنین در حدیثی بیان می کند که یکی از موجبات عصمت تقوا است. تقوا یعنی حفظ نفس از آنچه که به او آسیب و زیان می رساند إنّ التّقوى عصمة لك فى حياتك و زلفى لك بعد مماتك[11]. پس محفوظ و مصون بودن نفس، بدون استعمال وسیله ی محافظت که تقوا باشد میسر نیست.

در باب فضل قرآن، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: قرآن هدایت کننده ی است در گمراهی، و روشنگر است در جهالت و کوری، و نگاه دارنده است از لغزیدن، و نور است در ظلمتها است، و چراغی است برای حوادث آینده، و باعث عصمت و حفاظت است از هلاکت، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِيَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ[12]

یکی از دست آوردهای عصمت، بیان مبارک امام سجاد علیه السلام است در صحیفه ی سجادیه. امام چهارم در این فراز از دعا از خدا می خواهد که عصمتی به او مرحمت کند تا باعث خشیت از خدا باشد. وهَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ، وَ تَفُكَّنِي مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِم[13]. خشیت یعنی ترس همراه با تعظیم طرف مقابل. امام سجاد علیه السلام می فرماید: به من عصمت مرحمت کن تا عظمت تو را درک کنم و بدین جهت روی به معصیت تو نیاورم. کلام امام سجاد علیه السلام، با این فرمایش جعفر بن محمد علیه السلام روشنتر می شود.حضرت می فرماید:بدان خداوند تو را می بیند و اگر بدانی که خدا تو را می بیند باز به سوی گناه بروی نعوذ بالله خدا را از همه کمتر می دانی.چون انسان در منظر ومرأیِ اشخاص عاقل وبالغ گناه نمی کند. خف الله کانک تراه و اِن کنت لا تراه فانه یراک، و اِن کنت تری انَّه لا یراک فقد کفرت، و اِن کنت تعلم انَّه یراک ثم برزت له بالمعصیته فقد جعلته من اهون الناظرین الیک[14].

پس اگر عصمت حائل و مانع از گناهان است و انسان در این حصن منیع، از معاصی و مآثم در امان است، طبق این حدیث واحادیث دیگر ناشی از نوعی علم است. قرآن کریم بر این مطلب صحه می گذارد انما یخشی الله من عباده العلماء افراد عالم، از خدا خوف و خشیت دارند. افراد مقصود آیه دارای علمی هستند که خشیت تمام جوانح و جوارح آنها را در بر می گیرد. به عبارت دیگر این جزم علمی آنها است که منتهی به عزم عملی می شود.

2-1-1- رابطۀ علم و عقل

قبل از پرداختن به بررسی این علم و ویژگی های آن باید وجه ارتباط آن با قوه عاقله را بیان کنیم. چون افعال و اعمال، گفتار و رفتار، روش و منش منبعث از ملکه ای که در عقل انسان شکل گرفته است کل یعمل علی شاکلته. و این حرکات و سکنات به ظهور رسیده هنگامی معتدل می شوند و دارای صفت عدالت می شوند که تحت قوه عاقله قرار بگیرند. وبه اصطلاح اهل فن، انسان در بخش اندیشه از حکمت نظری بر خوردار باشد و در منطقۀ انگیزه دارای حکمت عملی باشد. مرحوم مجلسی دوم در تعریف قوۀ عاقله می فرماید: این قوه برحسب افزایش علم وعمل شخص رو به فزونی می گذارد و کامل می شود. و هر زمانی که در طلب علوم مفید ساعی، و در مرحله تطبیق عامل باشد این قوه روز به روز قوی تر و کامل تر می شود. و تکمل هذه القوه فی کل شخص بحسب استعداده بالعلم و العمل، فکلما سعی فی تحصیل ما ینفعه من العلوم الحقة و عمل بها تقوی تلک القوة[15]. ملا محمد مهدی نراقی می فرماید: یحصل من تهذیب العاقلة، العلم و تتبعه الحکمة[16] در بیان نورانی امام صادق علیه السلام به هشام آمده است: ای هشام بنگر به کلام الله که چگونه اهل فکر و عقل را ستوده و آنها را محلّی به زینت حکمت کرده است يَا هِشَامُ ثُمَّ ذَكَرَ أُولِي الْأَلْبَابِ بِأَحْسَنِ الذِّكْرِ وَ حَلَّاهُمْ بِأَحْسَنِ الْحِلْيَةِ فَقَالَ‏ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ‏ وَ قَالَ- وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ‏ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ[17] باید توجه داشت که اهل لبّ و خرد موصوفند به حکمت عملی و علمی. در سورۀ مبارکۀ اسراء بعد از بیان احکام شرعی از قبیل توحید در عبادت و احسان به والدین و دادن حق حقوق داران و نهی از اسراف و تبذیر ...و تحذیر از داشتن عقاید باطل و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسؤلا[18] می فرماید: ذلِكَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ في‏ جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً[19]

در همین حدیث طولانی امام صادق علیه السلام در وصف عقل و عقلاء می فرماید:ای هشام عقل در کنار علم ذکر شده استيَا هِشَامُ إِنَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْمِ فَقَالَ‏ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ‏ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ‏ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ . چون مردم در نشئۀ دنیا هستند از آموختن حقایق آخرت و معارف ماورائئ قاصر هستند پس این حقایق و معارف جامۀ مثال ومثل می پوشند تا در دسترس عامه قرار بگیرند ولی عالمان از پوست می گذرند و به لبّ و مغز مثال می رسند مرحوم علامه طباطبایی بیان زیبایی در این باره دارند: وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» يشير إلى أن الأمثال المضروبة في القرآن على أنها عامة تقرع أسماع عامة الناس، لكن الإشراف على حقيقة معانيها و لب مقاصدها خاصة لأهل العلم ممن يعقل حقائق الأمور و لا ينجمد على ظواهرها[20]. یعنی این آیه اشاره به ضرب المثل هایی که در قرآن آمده است و به گوش همه مردم می رسد ولی پی بردن به معنای حقیقی و مقصد اصلی مخصوص اهل علمی که در حقایق امور تعقل کنند به ظاهر اکتفا نکنند.

در همین حدیث نورانی امام علیه السلام اطاعت و فرمان برداری کامل از حضرت حق را رهین علم می داند و علم حاصل از عقل است وبه وسیلۀ عقل ادراک می شود‏ وَ لَا نَجَاةَ إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ الطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ التَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ وَ لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ وَ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ بِالْعَقْل پس هنگامی که عقل در مسیر حق هدایت شود صاحب حکمت و علم می شود و اگر تمام جوانب شخص در دست مدیریت عقل باشد هر اقدام و ترکی بر اساس علم می شود وجهل در اینجا منفذی پیدا نمی کند. ولی اگر همین عقل، اسیرِ هوایِ امیر بشود این را در پی دارد ربَّ عالم قد قتله جهلُه و علمه معه لا ینفعه ‏

از آنجا که انبیا سلام الله علیهم همسان و همانند سایر افراد بشر هستند قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ[21] و از آنجا که هر نفسی، مستوی الخلقه است، یعنی مُلهَم به فجور و تقواست. وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها[22] فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها[23] و برای اینکه مطلب بیش از پیش وضوح پیدا کند، بحثی در مورد قوای نفس را مطرح می کنیم. و همچنین ایراد این مطلب بی ربط با مباحث آتی نیست.

نفس دارای چهار قوه به نامهای: عقلیه، غضبیه، شهویه، وهمیه، که هر کدام از اینها کارکرد مخصوص خود را دارد. قوه عاقله که قوه تفکر و فکر است به ادراک امور و حقایق می پردازد و تمایز حاصل بین خیر و شر، نفع وضرر، فضیلت و رذیلت از دست آورد این قوه است به همین جهت دارای شرافت است نسبت به باقیِ قوا. غضبیه: این قوه در انسان تعبیه شده است تا حافظ جان و مال انسان باشد و در وقت لازم از نیروی خود که در عصبانیت انسانها ظهور می کند بهره وری مناسب را داشته باشد. شهویه: شهوت خوردن و خوابیدن و نکاح از برای حفظ نوع انسان. وهمیه: مکر و حیله و نیل به اغراض با تلبیس و تسویل از کارکرد این قوه است. وجه تمایز انسان و حیوان قوه عاقله است که اگر سه قوۀ غضبیه، شهویه، و وهمیه در اختیار عقل تعلیم ببینند انسان به کمال نهایی بار می یابد؛ و نفس، اگر به قوه عقلیه عقال و در بند شود، انسان از جهالت علمی و سفاهت عملی مصون و محفوظ می ماند. چه اینکه معنای لغوی عقل هم به این اشاره دارد. در مقاییس اللغۀ ابن فارس از عرب چنین نقل کرده است: عقلت البعیر أعقله عقلا، اذا شددت یده بعقاله، و هو الرباط[24] یعنی دست شتر را با طناب(عقال) بستم

2-1-2- عقول انبیا سلام الله علیهم

پیامبر اکرم فرموده: إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ‏ النَّاسَ‏ عَلَى‏ قَدْرِ عُقُولِهِمْ[25].پیامبران در کار تبلیغی خود که با قول و فعل است باید از عقلی برخوردار باشند که توان مقابله با انواع شبهات و تحمل و مدارات با انواع تمسخرها داشته باشند. به همین جهت حکمت خدا اقتضا می کند عقول انبیا علهیم السلام اتم واکمل باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: خداوند متعال عقل هر پیامبری را کامل می کند به طوری که کاملترین عقل را در میان امت خود را داشته باشد. وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ[26]

این نگاه اولیه و دانی نسبت به عقل است. در نگاه بالاتر و استظهار بیشتر عقل نبی، اینکه واسط و واصل بین علم حاصل از وحی و عمل ظاهر در تبلیغ است. مرحوم صدر المتألهین ذیل آیۀ سنقرئک فلا تنسی می فرماید: کمال نفس در دو جهت است، توجه به حق که ناظر به قوۀ علمی پیامبر است این در موقع دریافت وحی است. دوم توجه به خلق است که در وقت ظهور و بروز وحی است و ناظر به قوۀ عملی پیامبر است. و خداوند سبحان هر دو جهت را برای پیامبر خویش را تضمین کرده است. از جهتی ضامن عدم نسیان است و از جهتی او را مسلح کرده به عقل متشعع و فایق بر عقول. و كمال النفس يكون بوجهين: أحدهما توجّهه إلى الحقّ، و هو الذي يعبّر عنه بالقوّة النظريّة، و هو ما يكون كمالا لها بحسب هويتّها و ذاتها و عند رجوعها إلى باريها و عودها إلى عالمها و نشأتها. الثاني توجّهه إلى الخلق الذي يعبّر عنه بالقوّة العمليّة[27]

در مرحلۀ بالاتر عقل انبیاء معروف به عقل عن الله است. در این مرتبه نبی به واسطۀ اعتزال از اهل دنیا و اقبال به واهبِ عقول، عقلِ نبی تحت تعلیم خدا قرار می گیرد.

در حدیث معروف امام صادق علیه السلام به هشام می فرماید: ای هشام به تنهایی صبر کن که علامتِ قوتِ عقل است، که اگر کسی از دنیا و اهلش رو برگرداند و به خدا روی بیاورد عقل عن الله. يَا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ‏ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِيهَا وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ وَ صَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ وَ غِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَ مُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَة[28] مرحوم صدر المتألهین ذیل این حدیث می فرماید: انسان وقتی از دنیا و اهل دنیا عزلت می گزیند که از جانب خدا تعقل و تدبر کرده است در این هنگام شاگرد بدون واسطۀ خدا قرار می گیرد. سر سلسلۀ این افراد انبیا علیهم السلام هستند که بر حسب فطرت اللهی خود، به شاگردی الله می رسند و اشراقات ربانی و انوار اللهی قلب و جان آنان را منوّر می کند. فقوله عليه السلام: فمن عقل عن اللّه اعتزل اهل الدنيا، يعنى اذ بلغ عقل الانسان الى حد يأخذ العلم من اللّه من غير تعليم بشرى اما بحسب اصل الفطرة كما للانبياء عليهم السلام او بعد مجاهدات و رياضات علمية و عملية اعتزل اهل الدنيا و الراغبين فيها، اذ لم يبق له رغبة الى الدنيا و اهلها و يرغب فيما عند اللّه من الخيرات الحقيقية و الانوار الالهية و الاشراقات العقلية و الابتهاجات الذوقية و السكينات الروحية[29].

در روایات اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، که دأب انبیا علیهم السلام قبل از بعثت عزلت گزینی و به دور بودن از اجتماع بود، که اغلب به چوپانی می پرداختند. مرحوم کلینی نقل می کند، که پیامبر اکرم قبل از اینکه به نبوت مبعوث بشود به چوپانی شتران و گوسپندان می پرداخت. قَالَ جَابِرٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ النَّبِيُّ ص إِنِّي كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْإِبِلِ وَ الْغَنَمِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا وَ لَيْسَ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ قَدْ رَعَى الْغَنَمَ وَ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا قَبْلَ النُّبُوَّةِ وَ هِيَ مُتَمَكِّنَةٌ فِي الْمَكِينَةِ مَا حَوْلَهَا شَيْ‏ءٌ يُهَيِّجُهَا حَتَّى تُذْعَرَ فَتَطِيرُ فَأَقُولُ مَا هَذَا وَ أَعْجَبُ حَتَّى حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ ع أَنَّ الْكَافِرَ يُضْرَبُ ضَرْبَةً مَا خَلَقَ اللَّهُ شَيْئاً إِلَّا سَمِعَهَا وَ يُذْعَرُ لَهَا إِلَّا الثَّقَلَيْنِ فَقُلْتُ ذَلِكَ لِضَرْبَةِ الْكَافِرِ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ[30].

ترجمۀ حدیث: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: به شتران و گوسپندان نظر می کردم، در حالی که به نگه داری آنها می پرداختم، و هیچ پیامبر نیست مگر اینکه به چوپانی می پرداخت. به آنها نگاه می کردم قبل از نبوت، در حالی که آنها، در چرای خود متمکن بودند و هیچ مزاحمی که آنها را به وحشت بندازد نبود، ولی ناگهان به وحشت می افتادند، به طوری که پراکنده می شدند، و من از وحشت آنها تعجب می کردم، تا اینکه به نبوت رسیدم، و جبرئیل علیه السلام به من گفت: که بر کافر در قبر ضربتی وارد می کنند، که تمام مخلوقات صدای آن ض

[1]- مصطفوی حسن التحقیق نشر بنگاه ترجمه تهران سال 60 13ج 8 ص156

[2]- ابن فارس ترتیب معجم مقاییس اللغه ناشر پژوهشگاه حوزه و داتشگاه سال بهار 1390 ص 664

[3]- سوره هود آیه43

[4]- سوره هود آیه 42

[5]- سوره غافر آیه 33

[6]- سوره آل عمران آیه 101

[7]- سوره مائده آیه 67

[8]سوره آل عمران آیه103

[9]سوره یوسف آیه 32

[10]مجلسی محمد تقی ناشر دار الاحیا التراث العربی سال چاپ 1304 ه ق بحار الانوار ج 95 ص 155

[11]تمیمی واحدی عبد الواحد بن محمد ناشر دار الکتاب العربی سال 1410 غرر الحکم ص 225

[12] کلینی محمد ابن یعقوب ناشر دار الکتب الاسلامیه سال1407 ه ق الکافی ج2ص600

[13] امام سجاد علیه السلام صحیفه سجادیه ص 226

[14]الکافی پیشین ج 2ص 68

[15] مجلسی محمد باقر ناشر دار الکتب الاسلامیه سال 1404 ه ق مرآه العقول ج 1 ص26

[16]نراقی محمد مهدی ناشر الحیدریه نجف سال 1397ه ق جامع السعادات ص50

[17]الکافی پیشین ج 1 ص15

[18]سوره اسراء آیه 36

[19]سوره اسراء آیه 39

[20] طباطبایی محمد حسین ناشر دار الکتب الاسلامیه سال زمستان 1372المیزان ج 16 ص13

[21]سوره ابراهیم آیه 11

[22]سوره شمس آیه 7

[23]سوره شمس آیه 8

[24]مقاییس اللغه پیشین ص 692

[25]الکافی پیشین ج 1 ص 23

[26]الکافی پیشین ج 1 ص13

[27] محمد ابن ابراهیم ملا صدرا انتشارات بیدار 1366 تفسیر القران ج 7 ص 37

[28]الکافی پیشین ج 1 ص 17

[29] محمد ابن ابراهیم ملا صدرا ناشر موسسه مطالعات و تحقیق فرهنگی سال1383 شرح کافی ج 1 ص372

[30]الکافی پیشین ج 3 ص233



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید





|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبلیغات
4kia.ir
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آرشیو مطالب
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وب سایت در خبرنامه وب سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فایل کده و آدرس filecompartment.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1344
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3027
:: باردید دیروز : 1898
:: بازدید هفته : 3027
:: بازدید ماه : 5907
:: بازدید سال : 9497
:: بازدید کلی : 120528