بررسی زمینههای اجتماعی پیدایش بابیه در ایران شیعیwordچکیده فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم ایران ارتباط تنگاتنگی داشته است. در این پژوهش که با عنوان بررسی زمینه های اجتماعی پیدایش بابیه در ایران شیعی انجام گرفته است، با توجه به نظریات اجتماعی، به تعریف مفاهیم اصلی در جنبشهای اجتماعی پرداخته ایم و ایدئولوژی بابیه را از منظر این نظریات و مفاهیم مورد بررسی قرار داده ایم. پس از آن تعریف باب، معانی آن، تاریخچه ی بابیگری و رهبران و کنشگران آن را بررسی کرده ایم. با توجه به اینکه حوادث تاریخی در بستر جامعه و تحولات آن شکل می گیرد اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوره ی بابیت مورد ارزیابی قرار گرفته است. نقش استعمار به عنوان زمینه ی اجتماعی خارجی و تاثیر کشورهای استعمار گر و اهداف آن ها در رشد و شکل گیری بابیه بررسی شده است. این بررسی از این جهت دارای اهمیت است که آشنایی با فضای آن دوره و آسیب شناسی آن به شناخت جریان های انحرافی در جامعه فعلی و چگونگی تشخیص و مقابله با آن کمک می کند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که عواملی همچون استبداد شدید حاکم بر جامعه در حوزه ی سیاست داخلی در کنار سیاست های نادرست خارجی از جمله اعطای امتیازات به کشورهای غربی و پدیده استعمار، نقش قابل ملاحظه ای داشته است. شرایط نامساعد اجتماعی از جمله پایین بودن سطح دانش و بی سوادی در کنار شیوع بیماری های واگیر دار در این زمینه تاثیر گذار بوده است. در حوزه اقتصادی نیز عدم تملک کشاورزان بر زمین های کشاورزی به همراه وضع مالیات های سنگین توسط دولت به شکل گیری این فرقه و گرایش مردم به آن نقش اساسی داشته است. واژگان کلیدی: بابیه، جنبش، زمینههای اجتماعی، استعمار، وضعیت سیاسی
فهرست مطالب 1-8 نظریات جنبشهای اجتماعی.. 10 1-12 تاریخچه ی باب و بابی گری.. 16 1-12-1 شیخیه، پیشینه ی بابیت.. 16 1-13 پیشینهی تاریخی موضوع.. 18 1-15 کنشگران و رهبران جنبش بابیه.. 24 1-15-1 سید علیمحمد شیرازی.. 24 فصل دوم: بررسی زمینههای اجتماعی مؤثر در پیدایش بابیه.. 30 2-1گفتار اول: بررسی ساختار سیاسی و حکومتی کشور.. 31 2-1-1زمینههای اجتماعی (مقدمه).. 31 2-1-2 ویژگی های جامعه ایران و اوضاع سیاسی دوران قاجار.. 33 2-1-2-4 رابطهی بین دولت و مردم و روحانیت50 2-2 گفتار دوم: بررسی نقش استعمار و استبداد در پیدایش بابیه در ایران.. 53 2-2-1 نقش استبداد در پیدایش بابیه.. 55 2-2-2 زمینه سازی و نقش استعمارگران در پیدایش بابی گری.. 60 2-2-2-1 پشتیبانی و حمایت سیاست خارجی و دیپلماسی از این فرقه60 2-2-3نقش و حمایت روس ها از جریان بابیت در ایران.. 64 2-2-4 برنامه ریزی ها ی دولت انگلیس در تأسیس بابیت.. 70 2-2-5 علل و اهداف استعمار در دامن زدن به فرقه گرایی در جهان اسلام.. 76 2-2-5-2 طرح مسائل نژادی، قومی و فرهنگی77 2-2-5-3 پیآمدهای اقدامات آنها در راستای اجرای این طرح:78 2-2-6 اهداف روس در دامن زدن و حمایت از بابی گری در ایران 78 2-2-7 اهداف انگلیس در دامن زدن وحمایت از بابی گری در ایران 81 2-3 گفتار سوم: بررسی وضعیت اقتصادی و سطح سواد مردم و نقش آنها در پیدایش بابیت.. 86 2-3-1 بررسی وضعیت اقتصادی.. 86 2-3-2 سطح سواد و آگاهی مردم در دوران پیدایش بابیت در ایران(دوران قاجار).. 93 2-3-2-1 وضعیت عمومی سواد در عصر قاجار94 فصل اول: کلیات 1-1 پیشگفتار بابیگری بهعنوان یک جنبش اجتماعی در قرن سیزده هجری در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و بهعنوان حرکتی علیه سنتهای دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به وجود آمد. این جنبش در کنار حکومتهای استعماری و در مقابل فرهنگ اسلامی قرار گرفت عنوان ابزار استعمارگران مورد بهرهبرداری قرار گرفت. از نظر اجتماعی بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگهای ایران و روس به علت افزایش تماس بافرهنگ خارجیها و تازه شدن افکار، نخبگان ونیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجهی چنین عواملی بود که فضا و زمینه برای ظهور و رشد حرکتهای اجتماعی فراهم شده بود. در چنین شرایطی جنبشهای اجتماعی و اصلاحی چندی در ایران شکل گرفت و در این فضا برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوریهای مذهبی افتادند. درنتیجه این طرز تفکر بود که فرقههایی مانند شیخیه، بابیه و حتی بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکتهای احیاگر سنتهای ملی ـ دینی ایستادند و حرکتهای سنتشکن را تأیید کردند. با این طرز فکر کلی این فرقهها آلت دست استعمار گران قرار گرفتند. برای بیان ضرورت مطالعه جنبشهای مذهبی ایران ازجمله بابیت باید گفت که ایدئولوژی نقش اساسی در ایجاد تشکلهای سیاسی دارد. نظری به جنبشهای اجتماعی خشککنان درصد سال اخیر نشان میدهد که همهی آنان از نوعی ایدئولوژی مذهبی بهرهمند بودهاند. از سوی دیگر نظری به ایدئولوژیهای غیرمذهبی و طرز تفکر و تلقی مردم ایران نسبت به آنها از عدم موفقیت اینگونه مرامها در این سرزمین حکایت میکند. شدت دوری جستن مردم جامعهی ما از ایدئولوژیهای سکولار بهاندازهای است که در تاریخ پنجاه سالهی اخیر ایران قدرتمندان سیاسی بهراحتی توانستهاند آنان را از صحنهی سیاست حذف کنند و حتی برای مشروع جلوه دادن سرکوب مخالفان خود آنان را به وابستگی به این دسته از اندیشهها متهم نمایند. این امر نشان میدهد که در جغرافیای سیاسی ایرانزمین، برای ایجاد حرکتهای سیاسی و اجتماعی استفاده از ایدئولوژیهای مذهبی بهمراتب کارسازتر از ایدئولوژی سکولاراست که نمونههای آن در تاریخ ایران فراوان ثبتشده است. دولت مقتدر کورش کبیر با اتکا به ایدئولوژی مذهبی زرتشت قوام گرفت و دولت ساسانیان برای تجدید آن شکوه به وجهی از همان ایدئولوژی تمسک جست اولین دولت پایدار ملی با تشکیل حکومت صفویه و با ایدئولوژی مذهب شیعه به وجود آمد و حدود 200 سال دوام یافت. این واقعیت اهمیت ایدئولوژی مذهبی و بهتبع آن جنبشهای مذهبی در ایران رانشان میدهد ونیز توجه ما را به این نکته جلبتوجه میکند که در انجام حرکتهای پایدار و درنتیجه تغییرات باثبات در این سرزمین همواره جنبشهای مذهبی دخیل بودهاند. این واقعیت تیغی دو دم است چرا که اصلاحگران میتوانند در بهبود اوضاع از این قاعده سود جویند و ناصالحان در به بند کشیدن و غارت ثروتهای او از آن بهرهمند شوند. از اینرو شناخت ابعاد و زمینههای اجتماعی بروز چنین جنبشهایی میتواند مصلحان حقیقی را از میان مدعیان دروغین اصلاحگری متمایز کند و سطح آگاهی مردم ومسوولان را بالا ببرد. در ایران جنبشهای مذهبی فراوانی ظهور کردهاند که در این تحقیق بررسی جنبش بابیت زمینههای اجتماعی آن مد نظر است برای شناسایی این جنبش و حرکت لازم است همهی عوامل و زمینهها و ابعاد دخیل در ایجاد و ظهور این جنبش مورد بررسی قرار گیرد. قبل از بیان دقیقتر هدف این تحقیق لازم است منظور خود را از مفهوم " جنبشهای اجتماعی " بیان داریم. اندیشمندان مختلف تعاریف متفاوتی از جنبشهای اجتماعی ارائه کردهاند. ازلحاظ تاریخی مباحث مربوط به جنبشهای ابتدا در نوشتههای مربوط به " رفتارهای جمعی " آورده میشد و برخی از متفکرین این دو مفهوم را یکی میدانستند. برای مثال بلومر در مورد تعریف جنبشهای اجتماعی میگوید: «فعالیت جمعی برای استقرار نظم جدیدی از زندگی»[1]. نظر تورن تا حدی متفاوت است. او نظریهای در مورد تغییرات اجتماعی، کنش و انقلاب ارائه میکند همهی آنها را جنبش اجتماعی تلقی میکند. او عمدتاً جنبشهای اجتماعی را کنش اجتماعی سیاسی ـفرهنگی قلمدادمی کند. جنبشهای اجتماعی نه حادثه هستند و نه عواملی برای تغییر بلکه آنان کنش جمعی فاعلین میباشند که برای کنترل تاریخی گری مبارزه میکند یعنی کنترل منشأهای عظیم فرهنگی که معمولاً توسط آنان روابط محیط بر جامعه سازمان داده میشود[2]. برخی دیگر از نویسندگان جنبشهای اجتماعی را یک پدیده مشخص معرفی میکنند اما تعریف آنها همهی ابعاد این پدیده را در برنمیگیرد مثلاً تیلی بر « مجموعهی خاصی از اعتقادات»[3] بهعنوان اساس جنبشهای اجتماعی تأکید میکند و مک کارتی به«نظریات و عقاید جمعیتی که نشانهی ترجیح آنان برای ایجاد تغییر در برخی از اجزای یک جامعه است»[4]، اهمیت میدهد. تعریفی که توسط گیدنز در این مورد وجود دارد جامع تراست وبیان میکند که «میتوان یک جنبش اجتماعی را بهعنوان کوششی جمعی برای نیل به منابع مشترک از طریق کنش جمعی خارج از محدودهی نهادهای تثبیتشدهی اجتماعی تعریف کرد»[5]. همهی تعاریف فوق تعاریف درستی از جنبشهای اجتماعی هستند اما هر کدام به بخشی از این مفهوم توجه کردهاند در واقع تعاریف فوق تعاریف جامع و مانعی نیستند. اما در نهایت با توجه به همهی تعاریف فوق میتوان از آنها این تعریف را که از همه آنها گرفتهشده و در واقع تلفیقی از تعاریف فوق است بیان داشت: جنبش اجتماعی عبارت است از حرکت مجموعهای از افراد انسانی در زمینهای از امکانات و لوازم و در بستری از محدودیتها بهصورت سازمانیافته به دنبال پیروی از یک رهبر با تعدادی از رهبران که همراه با ایدئولوژی مشخص هست به وجود میآید و به دنبال ایجاد تغییرات است که از این تغییرات ممکن است تدریجی باشد یا بنیادی. 1-2بیان مسئله دین از قدیمترین، ریشهدارترین و گستردهترین پدیدههای اجتماعی و از نیرومندترین و پایدارترین نهادهای زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ بوده است. لذا همواره ادیان بزرگ با چالشهای فراوانی روبرو بودهاند که کمی از این چالشها بزرگ اثرگذار نیرومند جنبشهای دینی یا مذهبی است[6]. برخی از متخصصان بهویژه جامعهشناسان دین برای توصیف جنبشهای مذهبی وادیان جزئی از واژه جنش های دینی جدید استفاده میکنند. بر اساس آمار مراکز بینالمللی اکنون بیش از هزار فرقه و جریان معنوی در جهان وجود دارد که تقریباً آنها را میتوان در ایالاتمتحده آمریکا یافت. در کشورهای اروپایی بیشترین تعداد فرقهها در انگلستان (700) و کمترین آن در سوئیس و سوئد (50تا100فرقه)یافت شدهاند[7]. با عنایت به اینکه جنبشهای دینی برحسب عقاید، مناسک، ساختار سازمانی و پذیرش اجتماعی باهم متفاوتاند و گاه شباهت نیز دارند. دانشمندان علوم اجتماعی در ارائه تعریفی جامع از جنبشهای دینی و تدوین معیارهای مشخص برای طبقهبندی آنها با مشکلاتی مواجه شدهاند. بااینحال امروزه متخصصان معمولاً جنبشهای دینی برای توصیف گروههایی که از مسیر اصلی دینی جداشدهاند به کار میبرند[8]. بهطور معمول دو نوع از تعاریف در حوزهی جنبشهای دینی به کار گرفته میشوند: نوع اول تعریف مخالفین جنبشهای دینی است که به ماهیت فرقهای آن اشارهکرده و آن را برحسب مجموعهای از ویژگیهای منفی تعریف میکنند درحالیکه متخصصان و دانشگاهیان به دنبال ارائه تعریفی فارغ از ارزشگذاری بدون قضاوت و سوگیری بوده و در تعریف این جنبشها به زمان و مکان سرچشمه آنها اشاره میکنند. برای ارائه تعریف مقبولتر و واقعیتر سه معیار برای تعریف جنبشهای دینی به کار گرفته: نخست آن که یک جنبش دینی نوظهور و نوین است دوم آنکه خارج از جریان حاکم و مسلط است و در نهایت طرفداران و پیروانش را از فرهنگ میزبان جذب میکند[9]. فرقه بابیه که از فرقههای انشعابی و انحرافی مذهب تشیع است که با تکیه بر اندیشههای سید محمد شیرازی که بعدها معروف به باب شد، به وجود آمد از مهمترین زمینههای شکلگیری بابیه به طور کلی میتوان از شیخیه نام برد که در رأس آن شیخ احمد احسائی و شاگردان سید کاظم رشتی قرار داشتند و سیدعلی محمد شیرازی نیز چون از شاگردان برجستهی سید کاظم رشتی بود از استادش تأثیر فراوان پذیرفته و بعد از مرگ او و کشوقوسهای فراوان خود را بهعنوان باب استادش سید کاظم رشتی و رکن رابع معرفی کرد که در اعتقادات شیخیه عقیده محکمی بود. بعد از گذشت مدتی سید علیمحمد شیرازی طرفدارانی را در اطراف خود مشاهده کرد و شروع نمود به ابراز ادعاهای واهی خود و اینگونه بود که جنبش بابیه متولد شد. از آنجایی که پشت صحنهی تأسیس فرقه انحرافی نقشههای فراوانی وجود دارد ویکی از اساسیترین آنها ایجاد خلل در یکپارچگی و ایجاد سستی و کارکردهایی از این قبیل است، لازم است تا بهصورت دقیق و موشکافانه زمینههایی که باعث پیدایش فرقههای انحرافی میشود مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد که یکی از مهمترین این زمینهها، زمینههای اجتماعی است. لذا نگارنده سعی دارد تا زمینههای اجتماعی پیدایش بابیه را آن هم در ایران شیعی بهصورت برجسته و منسجم بیان کند واحیانا مورد بررسی و نقد جامعهشناسانه قرار دهد. 1-3 هدف از تحقیق هدف از این تحقیق بررسی زمینههای اجتماعی جنبش بابیت بهعنوان یک جنش مذهبی از آغاز تا سقوط آن است. سؤال اصلی ما این است: فرقه بابیه از چه زمینههای اجتماعی بهره گرفت و خود را بهعنوان یک جنبش مذهبی در جامعه ایران معرفی نمود؟ و اینکه آیا تمامی زمینههای اجتماعی دخیل در ظهور این فرقه زمینههای داخلی بودند؟یا زمینههای خارجی نیز در به وجود آمدن این فرقه مؤثر و تأثیرگذار بودهاند؟ در این تحقیق میخواهیم جنبش بابیت را از زاویه جامعهشناسی مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و زمینههای اجتماعی این جنبش مذهبی را برجسته نموده و روشن کنیم که آیا این جنبش تعاملی بااقتدار ملی داشته است یا نه. به گمان ما قدرتهای استعماری از این قبیل فرقهها(شیخیه، بابیه، و حتی بهائیت) برای شکستن اقتدار ملی ایران استفاده نمودهاند. به عبارت دیگر یکی از سؤالهای مادر این تحقیق بررسی نقش استعمار بهعنوان یک زمینه اجتماعی خارجی مؤثر در بروز و ظهور این فرقه میباشد که در بخشهای بعدی در این مورد بهطور مفصل بحث و بررسی صورت خواهد گرفت. 1-4 سؤالات تحقیق1- آیا ساختار حکومتی (وضعیت ساسی کشور) در پیدایش بابیت تأثیر گذار بوده است یا نه؟ 2- نقش استعمار (به عنوان زمینه اجتماعی خارجی) و استبداد حاکم بر جامعه چگونه بوده است؟ 3- آیا وضعیت اقتصادی مردم و سواد و آگاهی آنها تا چه اندازه مؤثر بوده است؟ 1-5 فرضیههای تحقیق آنچه در بروز این جنبش محرز است دخیل بودن زمینههای اجتماعی میباشد زیرا هرجنبشی در بستری اجتماعی اتفاق میافتد. بعضی از این بسترها تأثیرگذاریشان بهوضوح قابل درک و رؤیت است، ازجمله در بروز این جنبش نقش استعمار است که واضح میباشد. به نظر میآید که ساختار حکومتی و سیاسی در بروز بابیه مؤثر بوده است. نقش پدیدهی استعمار و استبداد در متولد شدن این فرقه محرز به نظر میرسد. وضعیت اقتصادی و سطح سواد و آگاهی در پیدایش بابیه در ایران مؤثر بوده است. روش تحقیق ما در این پروژه توصیفی –تحلیلی و سندی است و از قالب مطالعات کتابخانهای استفاده میکنیم. اطلاعات لازم را از متون تاریخی استخراج کرده و در کنار هم میگذاریم تا با ترکیب حاصله به تحلیل روند شل گیری بابیه و زمینهها و حوادث دخیل در بروز آن دست یابیم. روش جمعآوری اطلاعات در این تحقیق به این صورت خواهد بود که ابتدا به معرفی کاملی از جنبش بابیه خواهیم پرداخت و در رابطه با تاریخچه، مرام، کنشگران و زمینه اجتماعی، بهصورت جداگانه اطلاعات مربوط به آنها را بر اساس نظریه جنبشهای اجتماعی جمعآوری و جمعبندی خواهد شد. 1-7 نظریات تحقیق جنبش اجتماعی پدیدهای غامض و چندوجهی است. قبل از شروع به بحث اصلی لازم است در وهلهی اول دریابیم عوامل اصلی و تعیینکننده جنبشهای اجتماعی چیست و چه سازوکارهایی بر این جنبشها حاکم است. در همین راستا ابتدا به بحث مختصری دربارهی نظریات جنبشهای اجتماعی خواهم پرداخت و از جمعبندی این نظریهها یک نظریه کاراتری را به دست خواهیم آورد. سپس با توجه به هدفی که در این تحقیق داریم به بررسی زمینههای اجتماعی جنبش بابیه در ایران شیعی از منظر جامعهشناختی خواهیم پرداخت و همچنین به وضعیت و نظریات گوناگون درباره زمینههای اجتماعی در ایران از جمله وضعیت اقتدار در ایران (ساختار حکومتی)وضعیت اقتصادی، سطح آگاهی و سواد مردم و اهمیت و جایگاه آنها در میان گروهها و طبقات مختلف اجتماعی اشاره کرد و آنها را مورد بررسی دقیق جامعهشناسانه قرار خواهیم دارد. الگوی مادر مطالعه ابعاد و زمینههای اجتماعی جنبش بابیت نظریات جنبشهای اجتماعی وچارچوپ حرکت ما در مطالعه عملکرد این زمینهها، زمینهی اجتماعی ایران خواهد بود که باعث شده است که این فرقه از این زمینهی اجتماعی ایران که در زمان ظهور این فرقه وجود داشته استفاده کند و خود را نمایان سازد. 1-8 نظریات جنبشهای اجتماعی در رابطه با جنبشهای اجتماعی نظریهپردازان متعدد، نظریات متنوعی را بیان داشتهاند. هر یک از این نظریهپردازان با توجه به جوانب گوناگون جنبشهای اجتماعی به بعد خاصی از این جنبشها برای به دست آوردن الگوی کاملی برای این پدیده اجتماعی تلاش کردهاند که همین توجه به بعد خاص باعث به وجود آمدن نظریههای متفاوتی شده است. بهگونهای که برخی از دانشمندان موتور پیش برندهی جنبشهای اجتماعی را فرد معرفی کردهاند و افرادی دیگر از اندیشمندان موتور پیش برندهی جنبشهای اجتماعی را شرایط اجتماعی معرفی نمودهاند. و در میان این دو گروه، گروه سومی هم میتوان مشاهده کرد که بر نقش ارتباطات و عناصر گوناگون آن اشاره نموده و اساس قرار دادهاند. آنچه در میان همهی دانشمندان در رابطه با جنبشهای اجتماعی دیده میشود و برای آن بهنوعی نقش قائل هستند ایدئولوژی میباشد. در واقع همه آنها ایدئولوژی را بهعنوان یکی از عناصر تشکیلدهنده هر نوع جنبش اجتماعی لازم میدانند وبر آن تأکید میکنند. با توجه به هدفی که ما از این تحقیق داریم قصد ما پرداختن دقیق به نظریههای جنبشهای اجتماعی نیست بلکه هدف از بیان کردن این همه تعاریف و گروههای گوناگون رسیدن به یک نظریه کامل بهعنوان روشنکننده مفهوم جنبشهای اجتماعی و همچنین پیششرط لازم برای ورود به متن اصلی این تحقیق میباشد. از آنجا که لازم است در مطالعه و بررسی هر پدیده اجتماعی بهصورت نظاممند به آن پرداخته شود الگوی ما نیز همین روش نظاممند است؛ یعنی باید به هر سه جنبهی پدیدههای اجتماعی با روشی نظاممند پرداخته شود و منظور از سه جنبه جنبشهای اجتماعی فرد، جامعه و روابط بین این دو بهصورت توأمان میباشد. تصویرسازی ما بر این است که با این مدل از نگریستن کلیهی ابعاد نظری و عملی و حتی خرد و کلان موضوع قابلملاحظه خواهد بود و رابطهی بین این جوانب و عناصر با یکدیگر مورد توجه قرار خواهد گرفت. آن گونه که بامطالعه و تفحص در کتابهای جامعهشناسی به دست میآید در تشکیل جنبشهای اجتماعی سه عامل اساسی دخیل هستند. این عوامل عبارتاند از: کنشگران (افراد)، ایدئولوژی و زمینههای اجتماعی (جامعه)که هدف اصلی ما در این تحقیق بخش سوم؛ یعنی زمینههای اجتماعی در پیدایش بابیت در جامعه ایران است. اما ترکیب این سه جزء ما را به دیدگاه جامعتری در توصیف و تحلیل این پدیده رهنمون خواهد کرد. 1-9 مفهوم ایدئولوژی با توجه به اینکه ایدئولوژی جزء لاینفک هر جنبشی است لازم است به این مفهوم بهصورت مختصری پرداخته شود تا در بررسی جنبشهای اجتماعی که جنش بابیه نیز یکی از موارد آن در جامعه ایران بوده است دید دقیقتری به موضوع مورد نظر داشته باشیم. برای بسیاری از نویسندگان جامعهشناسی ایدئولوژی پایه و اساس انسجام اجتماعی جنبشهاست و مقاصد آنان را سروسامان میدهد. ویلسن چهار ویژگی را برای ایدئولوژی بیان میکند: الف)آنچه بایدانجام بگیرد را مشخص میکند. ب)نوعی اعتقاد همه جانبه است. ج)به معنای هم صدایی و هماهنگ بودن است. د)همراه با حرکتهای جمعی میباشد[10]. بنابراین مفهوم ایدئولوژی در هر جنشی هدف یا اهداف را تعریف میکند و جهت و راهی را که به وسیلهی آن پیروان میتوانند بهطور دستهجمعی به مقاصدشان برسند را روشن میکند ونشان میدهد. همچنین ایدئولوژی تعیین کنندهی قوانین مقررات و مراسم هر جنبش است. ایدئولوژی دارای دو بخش است: عینی و ذهنی. ایدئولوژی اعتقادی است که بهطور ذهنی توسط فاعلین پذیرفته میشود و دارای آثار عینی میباشد که آن نیز در فرهنگ افرادی که به آن جنبش اعتقاددارند قابل مشاهده است که این افراد میتوانند یک خانوار باشند یا یک ملت و همچنین بین این دو بخش ایدئولوژی ارتباط متقابلی حکمفرما است. این دو بخش همیشه در ارتباط با یکدیگر میباشند. [1].H.Blumer,socialmovments,leeA.M.princip les of sociology.Barnes and Novle , 1969, p 199 [2].A.Touraine , the voice and the Eye; an analysis of social movments , Cbmridge University press1981 , p 29 [3].C.Tilly, from Morilization to Revolution : Readings Mass: Addison-Wesley , 1978, p 9 [4].J.D.Mccarthe , social Movmentin an oeganizational society , New brunswich/; Transaction Books , 1987, p 20 [5].A.Ciddens ,sociology, Cbmridge University : polity press , 1989 , p 624 [6].محمد اسماعیل ریاحی و زین العابدبن جعفری ، " بررسی همبسته های اجتماعی و میزان گرایش به جنبش های دینی جدید "، مجله جامعه شناسی ایران، دوره 10 ، ش2 (تابستان 88 )، ص 54 [7].همان ، ص56 [8].همان [9].همان ، ص57 [10].J.Wilson , Introduction tosocialmovments ,N.y: Basic Book , 1973 , p 8 جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |